گنجور

شمارهٔ ۳۶

برجا دل و او مقابل ما
گرد سر طاقت دل ما
حسرت بر اوست آنچه کشتیم
گو برق بسوز حاصل ما
جز او که گشاید آنچه او بست
آسان مشمار مشکل ما
ننموده جمال خون ما ریخت
آه از دل سنگ قاتل ما
سرگشته روان کوی عشقیم
زنهار مپرس منزل ما
از شوق حرم ز خویش رفتیم
رست از غم ناقه محمل ما
بازآ که ز گریه بی‌تو نگذاشت
مژگان تر آب در گل ما
مشتاق ز عشق منع ما بس
تا چند شکنجه دل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برجا دل و او مقابل ما
گرد سر طاقت دل ما
هوش مصنوعی: دل ما در مقابل دل او به اندازه‌ای سرسخت و مقاوم است که هیچ چیز نمی‌تواند آن را به آسانی از پا درآورد.
حسرت بر اوست آنچه کشتیم
گو برق بسوز حاصل ما
هوش مصنوعی: حسرت به دل داریم که چه قدر برای آنچه به دست آوردیم تلاش کردیم، اما نتیجه‌اش همچون آتش سوزانده شد.
جز او که گشاید آنچه او بست
آسان مشمار مشکل ما
هوش مصنوعی: جز خدا هیچ‌کس نمی‌تواند گره‌ها و مشکلات را باز کند، پس آسان بگیر و مشکلات خود را سخت ندان.
ننموده جمال خون ما ریخت
آه از دل سنگ قاتل ما
هوش مصنوعی: جمال ما را کسی نشان نداد و خون ما را به زمین ریخت، آه از دل سنگین قاتل ما که بی‌رحم است.
سرگشته روان کوی عشقیم
زنهار مپرس منزل ما
هوش مصنوعی: ما در کوچه‌های عشق سرگردان هستیم، خواهش می‌کنم درباره منزل ما نپرسید.
از شوق حرم ز خویش رفتیم
رست از غم ناقه محمل ما
هوش مصنوعی: به شوق زیارت حرم، از خانه و دل‌تنگی‌هایمان خارج شدیم و از غم و اندوهی که داشتیم، رها گشتیم.
بازآ که ز گریه بی‌تو نگذاشت
مژگان تر آب در گل ما
هوش مصنوعی: برگرد و دوباره به نزد من بیا، زیرا اشک‌هايم به خاطر دوری تو، مژگانم را خیس کرده و دیگر آبی در گلم باقی نمانده است.
مشتاق ز عشق منع ما بس
تا چند شکنجه دل ما
هوش مصنوعی: عاشق از محبت و عشق ما را منع کرده‌اند؛ تا کی باید دل ما را عذاب بدهند؟