شمارهٔ ۳۵
بیتو گو سوزد ز برق آه گشت دل مرا
نیست هرگز حاصلی زین کشت بیحاصل مرا
کاش ایدل گلرخان و شعله رخساران کنند
بلبل گلشن ترا پروانه محفل مرا
کی رهم از ورطه عشقت که خواهد ناخدا
غرقه گرداب نه آسوده ساحل مرا
در غمت از مرگ گفتم گردد آسان مشکلم
جان سپردم آخر و آسان نشد مشکل مرا
کشته عشقم بسم روز جزا این خونبها
کز نگاهی باز غلطاند بخون قاتل مرا
در مذاقم بسکه بخشد چاشنی ذوق طلب
هست خوشتر رنج راه از راحت منزل مرا
ره نمیپویم درین وادی بخود دارد کشان
جذبه محملنشین بیخود پی محمل مرا
چون تواند خون من از غمزه صیاد ریخت
گو مکش تیغ و مزن زخم و مکن بسمل مرا
ازپی محمل درین دشتم نه خود گرم خروش
چون جرس دارد در افغان اضطراب دل مرا
خارخار عشق خوبان مردم و بردم بخاک
تا چه گل مشتاق آخر سر زند از گل مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیتو گو سوزد ز برق آه گشت دل مرا
نیست هرگز حاصلی زین کشت بیحاصل مرا
هوش مصنوعی: چشم انتظار تو هستم و بدون تو قلبم در آتش درد میسوزد. هیچگاه از این تلاش بینتیجه چیزی به دست نیاوردهام.
کاش ایدل گلرخان و شعله رخساران کنند
بلبل گلشن ترا پروانه محفل مرا
هوش مصنوعی: ای کاش محبوبان با زیباییهای خود، همچون گل و آتش، دلها را شاد کنند و بلبل در گلستان به خاطر زیبایی تو، دل را به شور و حال بیاورد.
کی رهم از ورطه عشقت که خواهد ناخدا
غرقه گرداب نه آسوده ساحل مرا
هوش مصنوعی: کی میتوانم از عشق تو رهایی یابم، وقتی که ناخدایم در گردابی غرق شده و ساحل آرامی برای من وجود ندارد؟
در غمت از مرگ گفتم گردد آسان مشکلم
جان سپردم آخر و آسان نشد مشکل مرا
هوش مصنوعی: به خاطر غم تو، فکر کردم اگر از دنیا بروم، مشکلاتم حل میشود. اما در نهایت جانم را فدای غم تو کردم و دیدم که مشکلاتم همچنان باقی است و آسان نشدهاند.
کشته عشقم بسم روز جزا این خونبها
کز نگاهی باز غلطاند بخون قاتل مرا
هوش مصنوعی: عشق من را کشته است و در روز قیامت میخواهم به اندازه این خون بهایی که از نگاهی به دست آمده، از قاتل خود طلب کنم.
در مذاقم بسکه بخشد چاشنی ذوق طلب
هست خوشتر رنج راه از راحت منزل مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که لذت و طعم جستجو و تلاش در مسیر دستیابی به چیزی برای من جذابتر از رسیدن به مقصود و آرامش در منزل است. به عبارتی، من بیشتر از راحتی در مقصد، از صرف زمان و تلاش برای رسیدن لذت میبرم.
ره نمیپویم درین وادی بخود دارد کشان
جذبه محملنشین بیخود پی محمل مرا
هوش مصنوعی: در این وادی، گم شدهام و به تنهایی نمیتوانم راه بروم. نیرویی مرا به سمت خود میکشد، بیآنکه متوجه باشم. انگار که مثل یک مسافر در یک محمل هستم و بیاختیار به سمت مقصد میروم.
چون تواند خون من از غمزه صیاد ریخت
گو مکش تیغ و مزن زخم و مکن بسمل مرا
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که خون من به خاطر تیرکمان تو بریزد؟ پس کارد را نکش و زخمی نزن و مرا نکش.
ازپی محمل درین دشتم نه خود گرم خروش
چون جرس دارد در افغان اضطراب دل مرا
هوش مصنوعی: در این دشت به دنبال کاروان هستم، اما نه من مانند جرس در حال سر و صدا هستم، بلکه دل من در بیقراری و اضطراب است.
خارخار عشق خوبان مردم و بردم بخاک
تا چه گل مشتاق آخر سر زند از گل مرا
هوش مصنوعی: عشق خوبان مانند خارهای خاردار است که به دل آدم مینشیند و من خود را در برابر آن تسلیم کردم. حالا منتظر هستم تا ببینم چه گلی از گلهای محبت و عشق در نهایت از وجود من شکوفا خواهد شد.