گنجور

شمارهٔ ۳۳

از گلشن است دور اگر آشیان ما
گو باش اگر رسد بگلستان فغان ما
دور از چمن چه غم بود ار آشیان ما
زانجا رسد به گوش گلی گر فغان ما
بیحاصلی است حاصل سودای بار عشق
اینست سود ما چه بود تا زیان ما
گردد که رهروان ره عشق را دلیل
نالد مگر گهی جرس کاروان ما
گل این دوهفته‌ای که بباغست باغبان
بر هم مزن برای خدا آشیان ما
چون سنگ و آهن آتش ما گل کند ز دل
آید گهی که سوخته‌ای در میان ما
مشتاق همنشینی افسرده خاطران
گردیده است پرده سوز نهان ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از گلشن است دور اگر آشیان ما
گو باش اگر رسد بگلستان فغان ما
هوش مصنوعی: اگر ما از باغ دور هستیم، با کمال میل بگو، اما اگر به باغ برسیم، ناله و فریاد ما بلند خواهد شد.
دور از چمن چه غم بود ار آشیان ما
زانجا رسد به گوش گلی گر فغان ما
هوش مصنوعی: اگر دور از باغ باشیم، چه دلیلی برای نگرانی وجود دارد، چرا که حتی اگر آشیانه‌مان دور باشد، صدای دل‌تنگی ما به گوش گل‌ها می‌رسد.
بیحاصلی است حاصل سودای بار عشق
اینست سود ما چه بود تا زیان ما
هوش مصنوعی: عشق و دلخواهی نسبت به معشوق، در نهایت هیچ دستاوردی ندارد و ما نمی‌دانیم که منفعت ما چه بوده است، در حالی که زیان و خسارت ما مشخص است.
گردد که رهروان ره عشق را دلیل
نالد مگر گهی جرس کاروان ما
هوش مصنوعی: شاید مسافران راه عشق به سبب دلایل مختلفی شکایت کنند، اما گاهی اوقات صدای جرس کاروان ما به گوش می‌رسد.
گل این دوهفته‌ای که بباغست باغبان
بر هم مزن برای خدا آشیان ما
هوش مصنوعی: اگر این گل دو هفته‌ای که در باغ رشد کرده را جمع کنی، لطفاً به خاطر ما آن را خراب نکن.
چون سنگ و آهن آتش ما گل کند ز دل
آید گهی که سوخته‌ای در میان ما
هوش مصنوعی: هرگاه که ما چون سنگ و آهن در آتش قرار بگیریم، در دل ما احساساتی از سرسختی و مقاومت به وجود می‌آید. گاهی اوقات نیز از دل سوخته‌ای که در میان ماست، احساساتی عمیق و دردناک برمی‌خیزد.
مشتاق همنشینی افسرده خاطران
گردیده است پرده سوز نهان ما
هوش مصنوعی: عاشق بودن در کنار کسانی هستم که دل‌خور و غمگین‌اند، و رازهای درونی‌ام به اندازه‌ای عمیق و سوزناک شده که در دلم پنهان است.