گنجور

شمارهٔ ۳۰

بر سینه خود یار نهد سینه ما را
تا تازه کند حسرت دیرینه ما را
در کسوت فقریم تن آسوده سزد فخر
بر جامه زر خرقه پشمینه ما را
زان سینه که باشد تهی از کینه اغیار
ظلم است که بیرون نکنی کینه ما را
خون در دل ما نیست که این چشم گهربار
پرداخته از بهر تو گنجینه ما را
در مکتب عشقت که از او کس نشد آزاد
گو صبح نباشد شب آدینه ما را
زین بیش مشو هم نفس غیر و ز غیرت
هر لحظه مکن نو غم دیرینه ما را
مشتاق سرشگت نبرد از دل ما زنگ
بیفایده صیقل مزن آئینه ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر سینه خود یار نهد سینه ما را
تا تازه کند حسرت دیرینه ما را
هوش مصنوعی: یار بر روی سینه‌اش سینه ما را می‌گذارد تا حسرت‌های طولانی ما را تازه کند.
در کسوت فقریم تن آسوده سزد فخر
بر جامه زر خرقه پشمینه ما را
هوش مصنوعی: در لباس فقیرانه‌ام، آرامش و آسایش برایم شایسته است، حتی اگر بر جامه‌های زرین دیگران فخر بفروشم، باز هم لباس پشمینه من دارای ارزش است.
زان سینه که باشد تهی از کینه اغیار
ظلم است که بیرون نکنی کینه ما را
هوش مصنوعی: هر که دلش از کینه‌ی دیگران خالی باشد، ظلم است که از دل او کینه‌ی ما را بیرون نکنند.
خون در دل ما نیست که این چشم گهربار
پرداخته از بهر تو گنجینه ما را
هوش مصنوعی: در دل ما احساسی از غم و ناراحتی نیست، زیرا این چشم‌های گرانبها و پر ارزش برای تو و به خاطر تو به تماشا نشسته‌اند و گنجینه‌ای را که داریم، به نمایش می‌گذارند.
در مکتب عشقت که از او کس نشد آزاد
گو صبح نباشد شب آدینه ما را
هوش مصنوعی: در دنیای عشق تو، هیچ‌کس به آزادی نرسید. پس صبحی در کار نیست و شب جمعه‌ای برای ما وجود ندارد.
زین بیش مشو هم نفس غیر و ز غیرت
هر لحظه مکن نو غم دیرینه ما را
هوش مصنوعی: بیش از این در کنار دیگران نباش و از حساسیت خود نسبت به دیگران هرگز غفلت نکن تا غم کهنه ما بیشتر نشود.
مشتاق سرشگت نبرد از دل ما زنگ
بیفایده صیقل مزن آئینه ما را
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق ما را با اشک و غم خود از بین نبر، چرا که تلاش برای اصلاح و پاک کردن خاطرات و احساسات ما بی‎فایده است.