شمارهٔ ۲۹۹
چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی
کو طاقت خودداری کو تاب شکیبائی
لیلیوش من از من آداب چه میجوئی
عاقل نیم و شهری مجنونم و صحرائی
تا چند توان جانا دور از تو بسر بردن
رحمی که دلم خون شد در گوشه تنهائی
تو خسرو فرمانده من بنده فرمان بر
حاشا زند از من سر جز آنچه تو فرمائی
از مهر کدامین عهد بستی تو که نشکستی
از بهر چه میبندی پیمان چو نمییائی
ای ما بدو تو نیکو با ما نفسی بنشین
بر زشتی ما منگر شکرانه زیبائی
دانی من و تو واعظ باشیم که و مارا
چه کار و چه شغل آید زین گنبد مینائی
من آنکه بهر محفل جز باده نه پیمایم
تو آنکه بهر مجلس جز باده نپیمائی
از خویش نمینالم مشتاق درین محفل
نالان زدم عشقم چون نی زدم نائی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی
کو طاقت خودداری کو تاب شکیبائی
هوش مصنوعی: وقتی که در گوشه تنهاییام زار و نالان هستم، چطور میتوانم خودم را کنترل کنم و صبر داشته باشم؟
لیلیوش من از من آداب چه میجوئی
عاقل نیم و شهری مجنونم و صحرائی
هوش مصنوعی: من لیلیوش هستم و از من توقع آداب و رسوم نداشته باش. من نه عاقل هستم و نه در شهر زندگی میکنم، بلکه شبیه مجنونم و در دشت و صحرا roam میکنم.
تا چند توان جانا دور از تو بسر بردن
رحمی که دلم خون شد در گوشه تنهائی
هوش مصنوعی: تا کی میتوانم ای عزیز، دور از تو زندگی کنم؟ رحمی که دلم در گوشه تنهاییام به شدت دچار درد و رنج شده است.
تو خسرو فرمانده من بنده فرمان بر
حاشا زند از من سر جز آنچه تو فرمائی
هوش مصنوعی: ای خسرو، تو رهبر من هستی و من بندۀ تو. هیچگاه از خودم چیزی به جز آنچه تو دستور میدهی، ندارم.
از مهر کدامین عهد بستی تو که نشکستی
از بهر چه میبندی پیمان چو نمییائی
هوش مصنوعی: از کدام عشق یا دوستی عهد و پیمان بستهای که این پیمان را نشکستی؟ چرا دوباره قول و قراری میگذاری وقتی که نمیآیی؟
ای ما بدو تو نیکو با ما نفسی بنشین
بر زشتی ما منگر شکرانه زیبائی
هوش مصنوعی: ای کاش که تو با ما، که در بدم، لحظهای بنشینی و به زشتیهای ما ننگری. این خود باعث شکرگزاری زیبایی توست.
دانی من و تو واعظ باشیم که و مارا
چه کار و چه شغل آید زین گنبد مینائی
هوش مصنوعی: میدانی که ما هر دو در نقش راهنما هستیم، اما چه ارتباطی با این دنیا و مشاغل آن داریم؟
من آنکه بهر محفل جز باده نه پیمایم
تو آنکه بهر مجلس جز باده نپیمائی
هوش مصنوعی: من کسیام که در محافل تنها به خاطر شراب مینوشم، اما تو آنقدر خود را محدود کردهای که هیچگاه جز به خاطر شراب نمینوشی.
از خویش نمینالم مشتاق درین محفل
نالان زدم عشقم چون نی زدم نائی
هوش مصنوعی: من از خودم ناراحت نیستم، بلکه فقط در این جمع نالان هستم. عشق من مانند نی، صدایی عشقآمیز را به گوش میرساند.