شمارهٔ ۲۸۶
گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی مشتری
اما چو نیکو بنگرم تو از همه بالاتری
هر عضوت از عضو دگر باشد بسی زیبندهتر
نبود به این خوبی بشر حوری ندانم یا پری
ای رشک زیبامنظران برقع ز رخ کن بر کران
گردند تا صورتگران شرمنده از صورتگری
از دادخواهان بشنوی هر سو فغان هر جا روی
در بر قبای خسروی بر سر کلاه سروری
ای گوهر سنگینبها عالم خریدارت چو ما
اما کسی داند کجا قدر گهر چون گوهری
ای برده دلها سربسر حال دلم یکره نگر
تا چند باشی بیخبر از راه و رسم دلبری
مژگان خونریزت عیان مردمکشست اما نهان
چشمت بود با مردمان در عین مردمپروری
مشتاق همچون نقش پا در رهگذارت کرد جا
اما تو از راه وفا هرگز به سویش نگذری
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی مشتری
اما چو نیکو بنگرم تو از همه بالاتری
هوش مصنوعی: گاهی از زیبایی و نور ماه صحبت میکنم، گاهی از زیبایی ستارههایی چون زهره و مشتری، اما وقتی دقیقتر نگاه میکنم، میبینم که تو از همه آنها زیباتر و بالاتر هستی.
هر عضوت از عضو دگر باشد بسی زیبندهتر
نبود به این خوبی بشر حوری ندانم یا پری
هوش مصنوعی: هر یک از اعضای بدن تو به اندازهای زیبا و دلپذیر است که هیچ چیز دیگری نمیتواند این زیبایی را به این اندازه داشته باشد؛ حالا نمیدانم تو حوری هستی یا پری.
ای رشک زیبامنظران برقع ز رخ کن بر کران
گردند تا صورتگران شرمنده از صورتگری
هوش مصنوعی: ای معشوق چشمنواز، حجاب چهرهات را کنار بزن تا زیباییات نمایان شود و چهرهسازان دیگر از زیبایی تو شرمنده شوند.
از دادخواهان بشنوی هر سو فغان هر جا روی
در بر قبای خسروی بر سر کلاه سروری
هوش مصنوعی: هر طرف را که نگاه کنی، صدای گریه و شکایت دادخواهان را میشنوی. هر جا که بروی، لباس شاهانه و تاج بر سر کسانی را میبینی که در مقام رهبری و سروری هستند.
ای گوهر سنگینبها عالم خریدارت چو ما
اما کسی داند کجا قدر گهر چون گوهری
هوش مصنوعی: ای گوهر با ارزش، تو را در این دنیا خریدارانی چون ما دارند، اما کسی نمیداند که ارزش یک گوهر در کجا و چگونه مشخص میشود.
ای برده دلها سربسر حال دلم یکره نگر
تا چند باشی بیخبر از راه و رسم دلبری
هوش مصنوعی: ای دلباخته، به حالت دقت کن و ببین چقدر از حال من بیخبری. تا کی میخواهی از اصول و روشهای عشقورزی بیخبر باشی؟
مژگان خونریزت عیان مردمکشست اما نهان
چشمت بود با مردمان در عین مردمپروری
هوش مصنوعی: چشمهای تو بهظاهر پر از محبت و مهربانی است و خود را در میان مردم مینمایانی، اما حقیقت این است که مژگان و پلکهایت بهگونهای است که میتواند جانها را بگیرد.
مشتاق همچون نقش پا در رهگذارت کرد جا
اما تو از راه وفا هرگز به سویش نگذری
هوش مصنوعی: شخصی به شدت مشتاق و علاقهمند است، مانند رد پای کسی که در مسیر تو گذاشته شده. اما تو هرگز از مسیر وفاداری دست نکشیده و به سمت او نخواهی رفت.