شمارهٔ ۲۸۴
ای که با اهل هوس نرد وفا باختهای
منم آن مهره که در ششدرم انداختهای
محفلافروز جهانی تو که داری چون شمع
رخ افروختهای و قد افراختهای
یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر
آشیان بر سر سروی ننهد فاختهای
طرفه حالیست که عشاق سپاه تو و تو
هرنفس بر صفشان توسن کین تاختهای
دل مشتاق به خون میتپد از غیرت باز
پی قتل که دگر تیغ جفا آختهای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که با اهل هوس نرد وفا باختهای
منم آن مهره که در ششدرم انداختهای
هوش مصنوعی: ای کسی که با دلباختگان عشق، پیمان وفا بستهای، من همان مهرهای هستم که در بازی تو، به ششدر (دستگاه شش درج) پرتاب شدهام.
محفلافروز جهانی تو که داری چون شمع
رخ افروختهای و قد افراختهای
هوش مصنوعی: ای کسی که در محفلها نورافشانی میکنی و همچون شمعی درخشان و سر به افراز، جلوهگری میکنی.
یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر
آشیان بر سر سروی ننهد فاختهای
هوش مصنوعی: اگر زیبایی سرو تو در باغ نمایان شود، حتی اگر فاختهای بر سر سروی nest نکند.
طرفه حالیست که عشاق سپاه تو و تو
هرنفس بر صفشان توسن کین تاختهای
هوش مصنوعی: عشق و علاقهمندان تو مانند سپاهی هستند و تو هر لحظه به آنها حملهای از طرف خودت میکنی.
دل مشتاق به خون میتپد از غیرت باز
پی قتل که دگر تیغ جفا آختهای
هوش مصنوعی: دل شوری دارد و از حس غیرت به شدت میتپد، به خاطر اینکه قاتل دیگری با شمشیر ظلم به جان آمده است.