گنجور

شمارهٔ ۲۶۱

بی‌تو کوشم در فنای خویشتن
تیشه‌ام اما بپای خویشتن
ریختی خونم بجرم دوستی
عاقبت دیدم سزای خویشتن
زد بتیغم بوسه بر دستش زدم
خود گرفتم خونبهای خویشتن
گلبن نوخیز من یکره بپرس
حال مرغ بینوای خویشتن
دردمندان غمت درمان طلب
ماو درد بیدوای خویشتن
دیدمش در خویش و جان دادم ز شوق
خویش را کردم فدای خویشتن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌تو کوشم در فنای خویشتن
تیشه‌ام اما بپای خویشتن
هوش مصنوعی: بدون تو تلاش می‌کنم تا خودم را از بین ببرم، ولی در این راه به پای خودم صدمه می‌زنم.
ریختی خونم بجرم دوستی
عاقبت دیدم سزای خویشتن
هوش مصنوعی: دوستی‌ام باعث شد که آسیب ببینم، و در نهایت، عواقب‌اش را خودم مشاهده کردم.
زد بتیغم بوسه بر دستش زدم
خود گرفتم خونبهای خویشتن
هوش مصنوعی: من بر دستان آن معشوق بوسه‌ای زدم و به نوعی، خودم را در ازای عشق و محبتش قربانی کردم.
گلبن نوخیز من یکره بپرس
حال مرغ بینوای خویشتن
هوش مصنوعی: باغ تازه‌روی من، از حال پرنده بدبخت خودم بپرس.
دردمندان غمت درمان طلب
ماو درد بیدوای خویشتن
هوش مصنوعی: دردمندان به دنبال درمان غم ما هستند و خودشان نیز در عذاب و درد به سر می‌برند.
دیدمش در خویش و جان دادم ز شوق
خویش را کردم فدای خویشتن
هوش مصنوعی: او را در درون خود دیدم و از شوق، جانم را فدای وجود خویش کردم.