گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من
برآ رخشنده خورشید من و تابنده ماه من
نه ز ابری قطره‌ای و نه ز جوئی رشحه‌ای دیدم
گرفت آخر ز تاب تشنگی آتش گیاه من
بجز نومیدیم سوزان بهر آتش که میخواهی
نه من ز امیدواران توام امیدگاه من
مده گر رخصت نظاره‌ام گیرم فتد هر دم
بر آن رخسار و برگردد بصد حسرت نگاه من
من آنشمعم شبستان محبت را که پیدا شد
ز آغاز آب و آتش در جهان از اشک و آه من
ز بیداد غمش مشتاق دایم در فغان باشد
رسد تا کی به داد دادخواهی دادخواه من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من
برآ رخشنده خورشید من و تابنده ماه من
هوش مصنوعی: روزها و شب‌هایم پر از غم و اندوه است و سیاهی ناشی از دود اندوه من بر چهره‌ی روشندۀ خورشید و تابانۀ ماه می‌افتد.
نه ز ابری قطره‌ای و نه ز جوئی رشحه‌ای دیدم
گرفت آخر ز تاب تشنگی آتش گیاه من
هوش مصنوعی: من نه از ابرها آبی پیدا کردم و نه از جوی‌ها قطره‌ای، اما در نهایت، شدت تشنگی‌ام باعث شد که آتش‌ سوزی در گیاهانم ایجاد شود.
بجز نومیدیم سوزان بهر آتش که میخواهی
نه من ز امیدواران توام امیدگاه من
هوش مصنوعی: غیر از سوز و درد و ناامیدی، چیزی ندارم. برای آتش سوزانی که تو می‌خواهی، نه من امیدی دارم و نه جایی برای امیدواری.
مده گر رخصت نظاره‌ام گیرم فتد هر دم
بر آن رخسار و برگردد بصد حسرت نگاه من
هوش مصنوعی: اگر به من اجازه دهی که تو را تماشا کنم، هر بار که به آن چهره‌ات نگاه می‌کنم، حسرتی عمیق بر دلم می‌نشیند.
من آنشمعم شبستان محبت را که پیدا شد
ز آغاز آب و آتش در جهان از اشک و آه من
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که در شبستان عشق می‌درخشد؛ وجود من از نخستین لحظه‌ها، از ترکیب عشق و رنج شکل گرفته است و این احساسات عمیق، مانند اشک و آه، سبب پیدایش من در این جهان شده‌اند.
ز بیداد غمش مشتاق دایم در فغان باشد
رسد تا کی به داد دادخواهی دادخواه من
هوش مصنوعی: او به شدت از ظلم و ستم رنج می‌برد و دائماً در حال گله و شکایت است. می‌خواهد بداند تا کی باید منتظر بماند تا به حق و حقوقش رسیدگی شود.