گنجور

شمارهٔ ۲۵۰

دلم افسرده آه سرد من بین
ز بی‌دردی بدردم دردمن بین
رود چون در رهت بر باد خاکم
پریشان در هوایت گرد من بین
چمنها از تو سبز ای ابر رحمت
بحرمان گیاه زرد من بین
نخواهی گر کشی از درد رشکم
بدرد غیر منگر درد من بین
درین دشت از پی چابک‌سواران
شتابان گرد صحرا گرد من بین
دلم افسرده است اما بیادت
فروزد آتش آه سرد من بین
رساند او را بمن مشتاق آهم
بیا و گنج باد آورد من بین

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم افسرده آه سرد من بین
ز بی‌دردی بدردم دردمن بین
هوش مصنوعی: دل من غمگین است و آهی سرد برمی‌آید. نگاهی به بی‌دردی من بینداز که خودم در درد عمیق‌تری گرفتار هستم.
رود چون در رهت بر باد خاکم
پریشان در هوایت گرد من بین
هوش مصنوعی: وقتی رود در مسیر تو به حرکت در می‌آید، من مانند خاکی پریشان در آغوش تو هستم. گرد و غبار من را در اطرافت ببین.
چمنها از تو سبز ای ابر رحمت
بحرمان گیاه زرد من بین
هوش مصنوعی: چمن‌ها به خاطر تو سبز و سرزنده‌اند، ای ابر رحمت. اما گیاه من در حال پژمردگی و زردی است؛ آن را ببین.
نخواهی گر کشی از درد رشکم
بدرد غیر منگر درد من بین
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی من را در رنج ببینی، پس از حسادت خود به دیگران دست بردار و تنها به درد من توجه کن.
درین دشت از پی چابک‌سواران
شتابان گرد صحرا گرد من بین
هوش مصنوعی: در این دشت، به دنبال سواران سریع و تندرو، در حال گشت و گذار و دور زدن در صحرا هستم و همگی به دور من جمع شده‌اند.
دلم افسرده است اما بیادت
فروزد آتش آه سرد من بین
هوش مصنوعی: دل من ناراحت و افسرده است، اما یاد تو باعث می‌شود آتش اشک‌های سردم شعله‌ور شود.
رساند او را بمن مشتاق آهم
بیا و گنج باد آورد من بین
هوش مصنوعی: او را به من رساند، همان کسی که با آهم دلش به شوق آمده است. بیا و ببین چطور برکت و خوشبختی را به ارمغان آورده‌ام.