گنجور

شمارهٔ ۲۴۴

عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن
امروز باید از غم فردا گریستن
گوشد دلم بصرفه خون و فغان کزو
باید گرفت قطره و دریا گریستن
باشد نتیجه دل پرخون عاشقان
در محفل نشاط چو مینا گریستن
یکقطره آب و بره تشنه خارها
باید مرا بآبله پا گریستن
ابریست دیده تر مجنون او که هست
کارش همین بدامن صحرا گریستن
چون شیشه شکسته مرا از هجوم شوق
باید ببزمت از همه اعضا گریستن
مشتاق غیر خار چه روید ز شوره بوم
تا کی بدشت خار تمنا گریستن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن
امروز باید از غم فردا گریستن
هوش مصنوعی: عاقل کسی است که به خاطر دنیا، امروز نباید گریان باشد، بلکه باید از غم فردا و مشکلات آینده نگران باشد.
گوشد دلم بصرفه خون و فغان کزو
باید گرفت قطره و دریا گریستن
هوش مصنوعی: دل من از شدت درد و غم به شدت ناله می‌کند و از آنچه بر من می‌گذرد، باید قطره‌ای اشک بریزم و دریایی از گریه کنم.
باشد نتیجه دل پرخون عاشقان
در محفل نشاط چو مینا گریستن
هوش مصنوعی: عاشقان با دل‌های شکسته و پرخون خود در جمع شادمانی مانند مینا، اشک می‌ریزند.
یکقطره آب و بره تشنه خارها
باید مرا بآبله پا گریستن
هوش مصنوعی: یک قطره آب و بره‌ای تشنه، چقدر باید برایم سخت باشد که بر روی خارها پایم را بگذارم و گریه کنم.
ابریست دیده تر مجنون او که هست
کارش همین بدامن صحرا گریستن
هوش مصنوعی: چشمان مجنون مانند ابری همیشه بارانی است، چرا که او تنها کاری که می‌کند این است که در دامن صحرا اشک بریزد.
چون شیشه شکسته مرا از هجوم شوق
باید ببزمت از همه اعضا گریستن
هوش مصنوعی: از شدت شوق و هیجان، مانند شیشه‌ای که شکسته است، باید به همه اعضای وجودم اجازه دهم که گریه کنند و احساساتم را آزادانه نشان دهم.
مشتاق غیر خار چه روید ز شوره بوم
تا کی بدشت خار تمنا گریستن
هوش مصنوعی: علاقه‌مندان به عشق و زیبایی چرا باید در سرزمین بی‌روح و کسل‌کننده‌ای که فقط خاری در آن یافت می‌شود، درد بی‌پاسخی را تحمل کنند؟ تا کی باید به خاطر آرزوها و خواسته‌های خود بگریند، در حالی که به هیچ چیز زیبایی دست نمی‌یابند؟