گنجور

شمارهٔ ۲۴۲

چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من
چیست سعی اینقدر از بهر گرفتاری من
کرده‌ام خوی بدردت چه کشم ناز طبیب
صحتی گو نبرد از پی بیماری من
ناله‌ام از غم محرومی رهزن باشد
ورنه کس نیست درین ره بسبکباری من
من رنجور ز دردت چو نخواهم جان برد
گو کسی را نبود فکر پرستاری من
به از این باش به من گر بودت بنده هزار
که تو یک بنده نداری بوفاداری من
ناله زار من ای باد بگوشش مرسان
ترسم آزرده شود خاطرش از زاری من
گر نسازم بدل زار چه سازم مشتاق
دلبرم چون نکند ترک دل‌آزاری من

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من
چیست سعی اینقدر از بهر گرفتاری من
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی از من نگهداری کنی، پس چرا اینقدر برای من تلاش می‌کنی؟
کرده‌ام خوی بدردت چه کشم ناز طبیب
صحتی گو نبرد از پی بیماری من
هوش مصنوعی: برای تو زحمت‌ها کشیده‌ام، اما چه فایده؟ ای پزشک مهربان، به درمان من بپرداز و نگذار دردهایم را بیشتر حس کنم.
ناله‌ام از غم محرومی رهزن باشد
ورنه کس نیست درین ره بسبکباری من
هوش مصنوعی: ناله‌هایم از غم و دل‌تنگی، باعث می‌شود تا دیگران به من توجه کنند، اما در واقع هیچ‌کس در این مسیر نیست که بار سنگین من را احساس کند.
من رنجور ز دردت چو نخواهم جان برد
گو کسی را نبود فکر پرستاری من
هوش مصنوعی: من به خاطر درد تو رنج می‌برم و اگر جانم را هم از دست بدهم، کسی به فکر پرستاری من نخواهد بود.
به از این باش به من گر بودت بنده هزار
که تو یک بنده نداری بوفاداری من
هوش مصنوعی: اگر هزار نفر هم برای من بنده باشند، باز بهتر از این است که تو یک بنده وفادار نداری.
ناله زار من ای باد بگوشش مرسان
ترسم آزرده شود خاطرش از زاری من
هوش مصنوعی: ای باد، ناله‌های غم‌انگیز من را به گوش او نرسان، زیرا می‌ترسم که از شدت اندوه من دلش بشکند و ناراحت شود.
گر نسازم بدل زار چه سازم مشتاق
دلبرم چون نکند ترک دل‌آزاری من
هوش مصنوعی: اگر نتوانم قدمی بردارم، چه کار می‌توانم بکنم؟ من عاشق دلبرم و او چطور می‌تواند دل مرا به درد آورد و رها کند؟