شمارهٔ ۲۳۶
خوش آنکه بیتو دامن بر جسم و جان فشانم
از خویش گرد هستی دامن فشان فشانم
بر خاک آستانت خوش آنکه جان فشانم
از شوق جان بخاک آن آستان فشانم
خوش آنکه گرم جلوه سرو روان خود را
بینم من و بپایش نقد روان فشانم
بازآی از غمت چند خوناب دل ز دیده
گاه آشکار ریزم گاهی نهان فشانم
سازی تو گوهرافشان چون لعل لب من از شوق
گوهر ز ابر چشم گوهرفشان فشانم
در گلشنی که باید از بیضه در قفس رفت
کو فرصتی که بالی در آشیان فشانم
بازآ ز دوریت چند ای گل ز اشگ خونین
از دیده گاه لاله گاه ارغوان فشانم
زان قیمتی گهر دور مشتاق نقد کونین
ریزندم ار به دامن دامن بر آن فشانم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آنکه بیتو دامن بر جسم و جان فشانم
از خویش گرد هستی دامن فشان فشانم
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در غیبت تو، جان و تن خود را رها کند و از خود بگذرد. او به زندگی و وجودش پشت پا میزند و آن را رها میکند.
بر خاک آستانت خوش آنکه جان فشانم
از شوق جان بخاک آن آستان فشانم
هوش مصنوعی: بر زمین درگاه تو خوشحالم که اگر بخواهم، جانم را از عشق به آنجا میریزم.
خوش آنکه گرم جلوه سرو روان خود را
بینم من و بپایش نقد روان فشانم
هوش مصنوعی: خوشا به حال من اگر بتوانم زیبایی و زیبایی او را ببینم و در مقابلش عشق و علاقهام را ابراز کنم.
بازآی از غمت چند خوناب دل ز دیده
گاه آشکار ریزم گاهی نهان فشانم
هوش مصنوعی: به سوی تو برمیگردم و از غم تو اشکهایم را به وضوح از چشمانم جاری میکنم، گاهی هم به طور پنهانی اشک میریزم.
سازی تو گوهرافشان چون لعل لب من از شوق
گوهر ز ابر چشم گوهرفشان فشانم
هوش مصنوعی: تو سازی خوش صدا و گرانبها هستی، مانند سنگی قیمتی که لبانم به خاطر شوقی که دارم از اشک چشمم نوازشگر میشود.
در گلشنی که باید از بیضه در قفس رفت
کو فرصتی که بالی در آشیان فشانم
هوش مصنوعی: در باغی که برای پرواز باید از قفس خارج شد، فرصت کجا است تا بتوانم بالهایم را در آسمان بگسترانم؟
بازآ ز دوریت چند ای گل ز اشگ خونین
از دیده گاه لاله گاه ارغوان فشانم
هوش مصنوعی: ای گل، از دوریات که چه مدت گذشته، برگرد. از چشمانم اشکهای خونین میریزد، مثل لاله و ارغوان که بر زمین پراکنده میشود.
زان قیمتی گهر دور مشتاق نقد کونین
ریزندم ار به دامن دامن بر آن فشانم
هوش مصنوعی: من آن گوهر گرانبها را که برای آن خیلی ارزشمند است، از دور به سوی خود میریزیم. اگر به دامنم بیفتند، بر آنها میافشانم.