شمارهٔ ۲۲۵
شه من ترا نشان نه که من گدات جویم
همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
چو به گنجهای عالم تو به دست کس نیایی
به کدام برگ یارب من بینوات جویم
من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت
ندهد کسی نشانت مگر از خدات جویم
نه بدوستی نه دشمن نه به گلشنی نه گلخن
زکهات طلب کنم من ز کدام جات جویم
بسر شکار خود آ تو شکار پیشه تا کی
بشکنج دام هجران من مبتلات جویم
بدعا نجات باید طلبیدن از هر آفت
تو چه آفتی ندانم که به صد دعات جویم
شمارهٔ ۲۲۴: چه میکردم گر از کف دامن وصلت نمیدادمشمارهٔ ۲۲۶: جنوم را فزود از بسکه آن رفتار و قامت هم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شه من ترا نشان نه که من گدات جویم
همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
هوش مصنوعی: ای محبوب، من تو را نمیشناسم، اما با این حال تنها در پی تو هستم. تمامی حیرت من از این است که نمیدانم از چه کسی و کجا باید جستجویت کنم.
چو به گنجهای عالم تو به دست کس نیایی
به کدام برگ یارب من بینوات جویم
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به گنجینههای دنیا دست پیدا کنی، پس من باید به کدامین جا بروم تا تو را بیابم؟
من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت
ندهد کسی نشانت مگر از خدات جویم
هوش مصنوعی: من دور از درگاه تو هستم و هیچ کس چیزی از تو به من نشان نمیدهد، جز اینکه از خداوند درخواست کنم.
نه بدوستی نه دشمن نه به گلشنی نه گلخن
زکهات طلب کنم من ز کدام جات جویم
هوش مصنوعی: من نه از دوستان خبری دارم و نه از دشمنان، نه در باغی هستم و نه در گلخانه. نمیدانم از کجا باید تو را پیدا کنم و از کجا باید درخواست کنم.
بسر شکار خود آ تو شکار پیشه تا کی
بشکنج دام هجران من مبتلات جویم
هوش مصنوعی: ای شکارچی، به سوی من بیا تا به هم شکار کنیم و این انتظار و تنهایی را بیشتر از این تحمل نکنم.
بدعا نجات باید طلبیدن از هر آفت
تو چه آفتی ندانم که به صد دعات جویم
هوش مصنوعی: باید از هر آسیبی نجات خواست و نمیدانم که چه آسیبی ممکن است باشد، اما به خاطر صدای دعاهایم به دنبال نجات هستم.