شمارهٔ ۲۲۰
نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان دیدم
تو را تا دیدم از جام تغافل سرگران دیدم
چسان باشم رهین منت لطفت کجا از تو
جز آزار جهان هرگز من آزرده جان دیدم
بخصمی چون تو عهد دوستی بستم سزاوارم
که زارم کشتی و خود را بکام دشمنان دیدم
جز این کز حسرت بوس و کنارت پیر گردیدم
چه برخورداری از وصل تو ای نخل جوان دیدم
همایون طایر قدسی تو کی با جغد میسازی
که گاهش گویمت با خویش در یک آشیان دیدم
همیشه یار غیر و خصم من بودی چسان گویم
که من با خود ترا گاهی چنین گاهی چنان دیدم
ندارم شکوه هرگز از سر خاری درین گلشن
که مشتاق آنچه من دیدم ز جور گلرخان دیدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان دیدم
تو را تا دیدم از جام تغافل سرگران دیدم
هوش مصنوعی: من اکنون که از لطف تو مست شدهام و به خاطر بیتوجهیات غافلگرا هستم، تو را دیدم و وقتی تو را دیدم، از نادانی و غفلت خودم متوجه شدم.
چسان باشم رهین منت لطفت کجا از تو
جز آزار جهان هرگز من آزرده جان دیدم
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به خاطر لطف تو وابسته باشم، در حالی که جز درد و رنج از تو چیزی ندیدهام؟
بخصمی چون تو عهد دوستی بستم سزاوارم
که زارم کشتی و خود را بکام دشمنان دیدم
هوش مصنوعی: من با کسی مثل تو پیمان دوستی بستهام، بنابراین شایستهام که دچار درد و رنج شوم و خود را تسلیم دشمنان ببینم.
جز این کز حسرت بوس و کنارت پیر گردیدم
چه برخورداری از وصل تو ای نخل جوان دیدم
هوش مصنوعی: تو را در آغوش نگرفتم و از دوریات حسرت میخورم، به طوری که عمیقاً پیر و خسته شدهام. ای نخل جوان، هیچ چیز شیرینتر از وصالت را تجربه نکردهام.
همایون طایر قدسی تو کی با جغد میسازی
که گاهش گویمت با خویش در یک آشیان دیدم
هوش مصنوعی: تو به قدسی بودن خود افتخار کن و نگذار که با جغد، که نماد تاریکی و نادانی است، همنشین شوی. من بارها تو را دیدم که در یک آشیانه با انسانهای فرومایه و بیفایده همسفر گشتی.
همیشه یار غیر و خصم من بودی چسان گویم
که من با خود ترا گاهی چنین گاهی چنان دیدم
هوش مصنوعی: تو همیشه همراه غیر و دشمن من بودی، چطور میتوانم بگویم که من گاهی تو را اینگونه و گاهی آنگونه دیدم؟
ندارم شکوه هرگز از سر خاری درین گلشن
که مشتاق آنچه من دیدم ز جور گلرخان دیدم
هوش مصنوعی: هرگز از بیرحمی و سختیهایی که در این دنیای زیبا با آن مواجه شدم، شکایت ندارم. چراکه دیگران برای زیباییهایی که من دیدهام، نیز از درد و رنج گلرخان (زیبایانی) برخوردارند.