شمارهٔ ۲۱۳
در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم
یک گل که از آن زحمت صدخار ندیدم
از کوی تو یکره نگذشتم که به هر گام
بر خاک ره افتاده بسیار ندیدم
این با که توان گفت که در کوی محبت
از یار جفا دیدم و ز اغیار ندیدم
جائی که درین باغ توان زد پر و بالی
جز در قفس ای مرغ گرفتار ندیدم
برقع به رخ افکنده گذشتی ز من آخر
افغان که ترا دیدم و دیدار ندیدم
در سینهام از تنگی جا بود که هرگز
الفت به میان دل و دلدار ندیدم
بهر صنمی نگسلم از کفر وگرنه
از سبحه چه دیدم که ز زنار ندیدم
مشتاق من و شغل محبت که به گیتی
کاری که بود خوشتر ازین کار ندیدم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم
یک گل که از آن زحمت صدخار ندیدم
هوش مصنوعی: در باغ عشق تو هیچ زحمتی ندیدم، حتی یک گل هم که از درد و رنجی رنج ببرد، مشاهده نکردم.
از کوی تو یکره نگذشتم که به هر گام
بر خاک ره افتاده بسیار ندیدم
هوش مصنوعی: هرگز از کوی تو عبور نکردم که در هر گامی که برداشتم، نشانههای زیادی از محبت و یاد تو را بر زمین ندیدم.
این با که توان گفت که در کوی محبت
از یار جفا دیدم و ز اغیار ندیدم
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در دنیای عشق و محبت، شخص دچار مشکلات و بیمهریهایی از سوی معشوق شده است، اما از دیگران و رقبای عاشق، هیچ آسیبی ندیده است. یعنی فقط درد و رنجی که از معشوق کشیده، خودش را آزار داده و دیگران در این میان بیتأثیر بودهاند.
جائی که درین باغ توان زد پر و بالی
جز در قفس ای مرغ گرفتار ندیدم
هوش مصنوعی: در این باغ جا و مکانی برای پرواز و آزاد بودن نیست و تنها چیزی که دیدم، قفسی است که تو را اسیر کرده است.
برقع به رخ افکنده گذشتی ز من آخر
افغان که ترا دیدم و دیدار ندیدم
هوش مصنوعی: تو با حجابی که بر سر داری از کنار من گذشتی و من تنها افسوس میخورم که تو را دیدم اما نتوانستم چهرهات را ببینم.
در سینهام از تنگی جا بود که هرگز
الفت به میان دل و دلدار ندیدم
هوش مصنوعی: در درونم کمبود فضایی وجود داشت که هرگز نتوانستم نزدیکی و رابطهای میان دل و معشوقم را تجربه کنم.
بهر صنمی نگسلم از کفر وگرنه
از سبحه چه دیدم که ز زنار ندیدم
هوش مصنوعی: من به خاطر هیچ پدیده یا حالت خاصی از ایمان خارج نخواهم شد، و گرنه از چیزهایی که به ظاهر مذهبی هستند، چه چیزی به دست آوردم در حالی که از بندهای دنیا چیزی ندیدم.
مشتاق من و شغل محبت که به گیتی
کاری که بود خوشتر ازین کار ندیدم
هوش مصنوعی: من به عشق و محبت بسیار علاقهمندم و در این دنیا هیچ کاری را خوشتر از عشق و محبت ندیدهام.