شمارهٔ ۲۰۹
دارم دلی صد بحر خون زان تیر مژگان در بغل
هر دم هزارش موجه و هر موجه طوفان در بغل
خوش میطپد در بر دلم پیکی همانا میرسد
پیغام دلبر بر لب و مکتوب جانان در بغل
خوش آنکه با آن مهشبی گلدشت مهتابی کند
پیمانهاش در آستین میناش پنهان در بغل
گیرم همه آغوش شد چون هاله سر تاپای من
کو طالعی کاید مرا آن ماه تابان در بغل
گو اهل دل را مصحفی نبود برای حفظ تن
دل در بر عارف بود زآن به که قرآن در بغل
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم دلی صد بحر خون زان تیر مژگان در بغل
هر دم هزارش موجه و هر موجه طوفان در بغل
هوش مصنوعی: دل من پر از غم و درد است، مانند دریاهای خون. هر بار که به چشمان تو نگاه میکنم، احساس طوفان و آشفتگی میکنم که در دل دارم. این وضعیت من را هر لحظه بیشتر غمگین و ناآرام میکند.
خوش میطپد در بر دلم پیکی همانا میرسد
پیغام دلبر بر لب و مکتوب جانان در بغل
هوش مصنوعی: پیامی شاد و دلپذیر به دل من میرسد که نشاندهنده عشق و محبت محبوبم است. این پیام بر لبانم جاری است و نامهای از جانانم در آغوشم قرار دارد.
خوش آنکه با آن مهشبی گلدشت مهتابی کند
پیمانهاش در آستین میناش پنهان در بغل
هوش مصنوعی: کسی خوشحال است که در شب زیبا و دلنشینی با معشوقش در باغی پر از گل و روشنی ماه تنها نشسته و لیوان شرابش را در آستین ظرفی شیشهای پنهان کرده و در آغوش دارد.
گیرم همه آغوش شد چون هاله سر تاپای من
کو طالعی کاید مرا آن ماه تابان در بغل
هوش مصنوعی: فرض کنید که همه جا پر از محبت و آغوش باشد، اما من همچنان به دنبال سرنوشت خاصی هستم که آن ماه تابان مرا در آغوش گیرد.
گو اهل دل را مصحفی نبود برای حفظ تن
دل در بر عارف بود زآن به که قرآن در بغل
هوش مصنوعی: میتوان گفت که برای کسانی که به عمق قلب و روح خود توجه دارند، داشتن یک کتاب برای حفظ و نگهداری از دل چندان اهمیتی ندارد. بلکه در آغوش عارف بودن و آموختن از او، مهمتر از داشتن قرآن در دست است.