گنجور

شمارهٔ ۲۰۷

خونم نریزد، آن غمزهٔ مشکل
صیاد زیرک، من صید غافل
از قرب جانان، ما را چه حاصل
بحرش در آغوش، لب تشنه ساحل
خیزد چه در عشق، از دست و پایی
کان مانده بر سر، این رفته در گل
خنجر کشیده، حشمت ز مژگان
جان‌ها تپیده، در خون چو بسمل
مجنون زمین‌گیر، از ناتوانی
افتاده هر گرد، دنبال محمل
صد کشته هر سو، در خون تپیده
نه تیغ بیداد، نه دست قاتل
درمانده‌ام سخت، در کار عشقت
هم ناخنم سست، هم عقده مشکل
خوش آنکه گیرم، تنگش در آغوش
بر گردن او، دستم حمایل
نادیده پویم، ره تا کدامست
پشتم به مقصود، یا رو به منزل
خاموش مشتاق، کز ناله‌ات کشت
روحانیان را در خون تپان دل

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خونم نریزد، آن غمزهٔ مشکل
صیاد زیرک، من صید غافل
هوش مصنوعی: نگران نباش که برای تو مهم نیست، آن نگاه فریبنده و مشکل‌پسند صیاد زبردست، من شکار بی‌خبر از دام هستم.
از قرب جانان، ما را چه حاصل
بحرش در آغوش، لب تشنه ساحل
هوش مصنوعی: ما از نزدیکی معشوق چه بهره‌ای داریم وقتی در آغوش او هستیم اما همچنان تشنه و حسرت‌زده‌ایم؟
خیزد چه در عشق، از دست و پایی
کان مانده بر سر، این رفته در گل
هوش مصنوعی: چرا در عشق، کسی که به خاک افتاده و دست و پا می‌زند، نمی‌تواند از درد و رنجی که در وجودش هست، رهایی یابد؟
خنجر کشیده، حشمت ز مژگان
جان‌ها تپیده، در خون چو بسمل
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و دلربا، مانند خنجری تیز و برنده، جان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند و به شدت آن‌ها را مجروح می‌کنند، مانند تیر زدن قاتل.
مجنون زمین‌گیر، از ناتوانی
افتاده هر گرد، دنبال محمل
هوش مصنوعی: مجنون به دلیل ناتوانی دیگر نمی‌تواند برپا بایستد و به اطراف نگاه می‌کند تا محموله‌ای را ببیند.
صد کشته هر سو، در خون تپیده
نه تیغ بیداد، نه دست قاتل
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر وضعیت و حالتی اشاره می‌شود که بر اثر بی‌عدالتی و ظلم، تعداد زیادی از انسان‌ها جان خود را از دست داده‌اند. نه سلاحی در کار است و نه قاتلی مشخص، بلکه اوضاع به گونه‌ای است که مرگ و نابرابری در هر سو دیده می‌شود و همه‌جا پر از درد و رنج است.
درمانده‌ام سخت، در کار عشقت
هم ناخنم سست، هم عقده مشکل
هوش مصنوعی: من به شدت در عشق تو دچار مشکل هستم؛ به طوری که هم ناتوانی در این کار مرا آزار می‌دهد و هم مشکلاتی که در دل دارم.
خوش آنکه گیرم، تنگش در آغوش
بر گردن او، دستم حمایل
هوش مصنوعی: خوشحال می‌شوم که او را در آغوش بگیرم و دستم را دور گردنش بپیچم.
نادیده پویم، ره تا کدامست
پشتم به مقصود، یا رو به منزل
هوش مصنوعی: اگر به چیزی توجه نکنم، مشخص نیست که در نهایت به کجا خواهم رسید؛ آیا باید به سمت هدف خود حرکت کنم یا به سوی خانه بازگردم.
خاموش مشتاق، کز ناله‌ات کشت
روحانیان را در خون تپان دل
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت مشتاق است، در سکوت خود به قدری ناله و فریاد می‌زند که روحانیان را به رنج و درد می‌اندازد و دل‌های آنها را به خونی جاری می‌کند.