گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

جمعند خوبان چون دسته گل
وز ناله عاشق تنها چو بلبل
بردند از دل آن زلف و کاکل
تاب و توان و صبر و تحمل
بر خرمن ما حسرت زد آتش
و آن برق جولان گرم تغافل
چون شمع دارم در محفل او
از پایه خویش هر دم تنزل
ما کاهی و عشق کوهی مجوئید
در زیر این بار از ما تحمل
در راه عشقم از توشه فارغ
ساز ره ماست برگ توکل
میباید آنی کارایش حسن
نه خط و خالیست نه زلف و کاکل
شوریست پنهان در مغز مشتاق
کز ناله در دهر افکنده غلغل

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمعند خوبان چون دسته گل
وز ناله عاشق تنها چو بلبل
هوش مصنوعی: خوبانی مانند گل‌ها با هم جمع شده‌اند، در حالی که عاشق با ناله‌هایش، مانند بلبل، تنهاست.
بردند از دل آن زلف و کاکل
تاب و توان و صبر و تحمل
هوش مصنوعی: از دل من، زلف و گیسوی تو، همه قدرت و صبر و توان را گرفتند.
بر خرمن ما حسرت زد آتش
و آن برق جولان گرم تغافل
هوش مصنوعی: آتش به خرمن ما حسرت زد و در عین حال، برق نشاط و شوقی که در بی‌توجهی ما وجود داشت، همگان را تحت تأثیر قرار داد.
چون شمع دارم در محفل او
از پایه خویش هر دم تنزل
هوش مصنوعی: من چون شمعی در جمع او هستم، هر لحظه از مقام و جایگاه خود پایین‌تر می‌آیم.
ما کاهی و عشق کوهی مجوئید
در زیر این بار از ما تحمل
هوش مصنوعی: ما مثل کاه هستیم و عشق همچون کوهی بزرگ؛ پس زیر این بار سنگین، از ما انتظار تحمل نداشته باشید.
در راه عشقم از توشه فارغ
ساز ره ماست برگ توکل
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، بی‌نیازی از هر چیز را پاس می‌دارم و به اعتماد به خداوند، ادامه می‌دهم.
میباید آنی کارایش حسن
نه خط و خالیست نه زلف و کاکل
هوش مصنوعی: باید بگویم آنچه که حسن را زیبا می‌کند، نه خط زیبای آن است و نه زلف و موهای تیره و پر زیبایی داشته‌اش.
شوریست پنهان در مغز مشتاق
کز ناله در دهر افکنده غلغل
هوش مصنوعی: در دل مشتاقان، شوری پنهان وجود دارد که با ناله‌ها و فریادها در دنیای خارج به صدا درآمده است.