گنجور

شمارهٔ ۲۰۱

از اشک و آه دایم در عشق آن پریوش
چشم و دلیست ما را لبریز آب و آتش
از دوری تو مار را روز و شب ای پریوش
خالیست بس پریشان خوابیست بس مشوش
دارم دلی و جانی در عشقت ای پریوش
چون زلفت این پریشان چون حالم آن مشوش
رنگ حنا به بینید بر دست آن پریوش
این همچو نقره خام آن چون طلای بیغش
تن داده‌ام به آزار زامید آنکه یکبار
بخشاید آن جفاکار بر حال این جفاکش
بهر شکار خوبان آهی بدل ندارم
پرصید دست و ما را خالی ز تیر ترکش
گر بی‌تو عیش خواهم جامم مباد هرگز
خالی ز خون ناب و پر از شراب بیغش
آنروی خوی‌فشان بین کز آب و تابش افتاد
در خانمان من سیل در خرمن من آتش
کو جرئتی که مشتاق او را شوم عنان‌گیر
آن شهسوار گیرم شد بر سر عنان‌کش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از اشک و آه دایم در عشق آن پریوش
چشم و دلیست ما را لبریز آب و آتش
هوش مصنوعی: ما همیشه از عشق آن معشوق زیبا، اشک و آه می‌ریزیم؛ چشم و دل ما پر از حسرت و احساس شدید است که همچون آب و آتش وجودمان را در بر گرفته است.
از دوری تو مار را روز و شب ای پریوش
خالیست بس پریشان خوابیست بس مشوش
هوش مصنوعی: از فاصله‌ات، روز و شب برای من مانند وجود ماری خالی است. زندگی‌ام پر از نگرانی و اضطراب است.
دارم دلی و جانی در عشقت ای پریوش
چون زلفت این پریشان چون حالم آن مشوش
هوش مصنوعی: من دل و جانم را در عشق تو می‌پرورانم، ای زیبا. همچنان که زلف‌های تو پریشان‌اند، حال من هم آشفته است.
رنگ حنا به بینید بر دست آن پریوش
این همچو نقره خام آن چون طلای بیغش
هوش مصنوعی: رنگ حنا را بر دست آن دختر زیبا ببیند، شبیه نقره خام است و مانند طلای خالص به نظر می‌رسد.
تن داده‌ام به آزار زامید آنکه یکبار
بخشاید آن جفاکار بر حال این جفاکش
هوش مصنوعی: من به سختی و آزار تن داده‌ام، به امید اینکه شاید یک بار آن بی‌رحم بر شوربختی من رحم کند و بخشد.
بهر شکار خوبان آهی بدل ندارم
پرصید دست و ما را خالی ز تیر ترکش
هوش مصنوعی: برای شکار نیکوکاران، آهی در دل ندارم، چون دستم خالی از تیر و کمان است.
گر بی‌تو عیش خواهم جامم مباد هرگز
خالی ز خون ناب و پر از شراب بیغش
هوش مصنوعی: اگر بخواهم بدون حضور تو خوش باشم، هیچ‌گاه چنین نوشیدنی‌ای را نمی‌خواهم که خالی از خون ناب باشد و تنها پر از شراب بی‌کیفیت.
آنروی خوی‌فشان بین کز آب و تابش افتاد
در خانمان من سیل در خرمن من آتش
هوش مصنوعی: آن چهره‌ای را ببین که به زیبایی‌اش توجه شایانی شده و در اثر نور و زیبایی‌اش، در زندگی من طوفانی به‌پا کرده، مانند سیل در خانه‌ام و آتش در انبارم.
کو جرئتی که مشتاق او را شوم عنان‌گیر
آن شهسوار گیرم شد بر سر عنان‌کش
هوش مصنوعی: به دنبال شجاعت و جسارتی هستم که بتوانم به آن محبوب دلخواه خودم نزدیک شوم، همان‌طور که یک سوارکار ماهر کنترل و هدایت اسب خود را در دست دارد.