شمارهٔ ۱۹۳
بنگر آن لبهای میگون وز خمار ما مپرس
وآن گل رو را ببین وز خارخار ما مپرس
ناله ما بشنو از حال فکار ما مپرس
زاری ما را بهبین از حال زار ما مپرس
گر گلی سرزد ز ما چون خاربن زآن آتشست
کاسمان در ما زد آخر از بهار ما مپرس
دنیی و عقبی دو شهر از کشور ما بیش نیست
زاده اقلیم عشقیم از دیار ما مپرس
زآتش غم شمعسان ناخفته یکشب روز کن
یا زحال دیده شب زندهدار ما مپرس
نقش ما بینقشیست و بردن ما باختن
پاک باز نرد عشقیم از قمار ما مپرس
ز اول عشقست روشن آخر کارش به بین
صبح ما را تیره و از شام تار ما مرس
کشتی گردون هم از ما تا ابد سرگشته است
بحر بیپایان عشقیم از کنار ما مپرس
خارتر در بزم او ما و تو مشتاق از همیم
عزت خود را ببین از اعتبار ما مپرس
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بنگر آن لبهای میگون وز خمار ما مپرس
وآن گل رو را ببین وز خارخار ما مپرس
هوش مصنوعی: به لبهای زیبا و خوش رنگ او نگاه کن و از حال ناخوشاحوالی من نپرس. همچنین، به چهرهی گلی او توجه کن و از درد و رنج من سوالی نکن.
ناله ما بشنو از حال فکار ما مپرس
زاری ما را بهبین از حال زار ما مپرس
هوش مصنوعی: به صدای ناله ما گوش کن و از وضعیت دل ما نپرس. زاری ما را ببین اما از حال زخم و رنج ما سوال نکن.
گر گلی سرزد ز ما چون خاربن زآن آتشست
کاسمان در ما زد آخر از بهار ما مپرس
هوش مصنوعی: اگر گلی از ما رویید، مانند خاری که از آتش برمیخیزد، بدان که این به خاطر آتش درون ماست. پس از بهار ما چیزی نپرس.
دنیی و عقبی دو شهر از کشور ما بیش نیست
زاده اقلیم عشقیم از دیار ما مپرس
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت تنها دو بخش از سرزمین ما هستند. ما از سرزمین عشق به دنیا آمدهایم، پس از دیار ما سوال نکن.
زآتش غم شمعسان ناخفته یکشب روز کن
یا زحال دیده شب زندهدار ما مپرس
هوش مصنوعی: از غم و آتش وجودم مانند شمعی روشن شب را سپری کن، یا از حال و وضعیت چشمانم که در طول شب بیدارند نپرس.
نقش ما بینقشیست و بردن ما باختن
پاک باز نرد عشقیم از قمار ما مپرس
هوش مصنوعی: ما در عشق بازی بدون نقش هستیم و اگر کسی ما را ببرد، در واقع خودش را باخته است. ما در این بازی الهی از قمار عشق حرفی نمیزنیم.
ز اول عشقست روشن آخر کارش به بین
صبح ما را تیره و از شام تار ما مرس
هوش مصنوعی: عشق از همان ابتدا روشنی میآورد و در نهایت، نتیجهاش را در صبح میتوان دید. اما شبهای تار و مشکلات ما را تحت تأثیر قرار میدهد و از ما میگیرد.
کشتی گردون هم از ما تا ابد سرگشته است
بحر بیپایان عشقیم از کنار ما مپرس
هوش مصنوعی: کشتی دنیا تا ابد در جستجوی ما است و در دریا بیپایان عشق، نیازی به پرسیدن از ما نیست.
خارتر در بزم او ما و تو مشتاق از همیم
عزت خود را ببین از اعتبار ما مپرس
هوش مصنوعی: در جمع او، ما و تو بیشتر به آرزوی دیدار یکدیگر هستیم. برای اینکه ارزش و مقام خود را درک کنی، به اعتبار ما نگاه نکن.