شمارهٔ ۱۹۱
نیست بیجا نالهام از تنگی جا در قفس
مرغیم کافتاده از دامان صحرا در قفس
موسم گل شد بگو صیاد آخر کی رواست
مست هر بلبل به شاخی منزل ما در قفس
تا درین بستانسرا بودم نبود آزادیم
در شکنج دام منزل داشتم یا در قفس
عندلیب ما نشد هرگز به باغی نغمهسنج
گاهگاهی نالهای میکرد اما در قفس
کیستم بیهمزبان خاموش آن مرغ اسیر
کز همآوازان خویش افتاده تنها در قفس
از گرفتاری ننالم مرغ بیبال و پرم
در حصارم از بلا افتادهام تا در قفس
گر اسیران را خوش آید گفتگویم دور نیست
همچو طوطی گشتهام مشتاق گویا در قفس
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست بیجا نالهام از تنگی جا در قفس
مرغیم کافتاده از دامان صحرا در قفس
هوش مصنوعی: نالهام به خاطر تنگی مكان بیجا نیست، زیرا ما مانند پرندهای هستیم که از دامن طبیعت دور افتاده و در قفس اسیر شدهایم.
موسم گل شد بگو صیاد آخر کی رواست
مست هر بلبل به شاخی منزل ما در قفس
هوش مصنوعی: زمان شکوفهها فرا رسیده، بگو ای صیاد، آیا دیگر چه زمانی این کار درست است؟ هر بلبل مست و شاداب، به شاخهای در قفس ما نشسته است.
تا درین بستانسرا بودم نبود آزادیم
در شکنج دام منزل داشتم یا در قفس
هوش مصنوعی: وقتی در این بستان و باغ بودم، احساس آزادی نداشتم. یا در دام گرفتار بودم یا در قفس اسیر.
عندلیب ما نشد هرگز به باغی نغمهسنج
گاهگاهی نالهای میکرد اما در قفس
هوش مصنوعی: پرنده خوشآوا هرگز در باغ آواز نمیخواند، اما در قفس گاهی اوقات نوایی از او شنیده میشود.
کیستم بیهمزبان خاموش آن مرغ اسیر
کز همآوازان خویش افتاده تنها در قفس
هوش مصنوعی: من کیستم که همچون پرندهای خاموش و بیهمزبان در قفسی اسیر شدهام، به دور از همصداها و دوستانم که اکنون تنهایم.
از گرفتاری ننالم مرغ بیبال و پرم
در حصارم از بلا افتادهام تا در قفس
هوش مصنوعی: از مشکلات و دردهایی که دارم ناله نمیکنم، مثل پرندهای هستم که بال و پر ندارد و در اسیری گرفتار شدهام. من در قفسی محبوس هستم و از بلایی که دچارش شدهام، رنج میبرم.
گر اسیران را خوش آید گفتگویم دور نیست
همچو طوطی گشتهام مشتاق گویا در قفس
هوش مصنوعی: اگر اسیران از صحبت کردن من خوششان بیاید، دور از ذهن نیست که مثل طوطی در قفس، مشتاق گفت و گو شدهام.