گنجور

شمارهٔ ۱۸۶

ز خود بریدم و ترک تو مشکلست هنوز
هلاک گشتم و داغ تو در دلست هنوز
قیامت آمد و آسوده خفته کشته عشق
که محو چاشنی زخم قاتل است هنوز
زپا نشسته پی ناقه گرد صد مجنون
غبار ماست که دنبال محملست هنوز
ز آه سوختگانت سراب شد صد بحر
زمین کوی تو از گریه‌ام گل است هنوز

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خود بریدم و ترک تو مشکلست هنوز
هلاک گشتم و داغ تو در دلست هنوز
هوش مصنوعی: از خود جدا شدم و برای ترک تو هنوز به سختی گرفتارم. به هلاکت رسیده‌ام و عشق تو هنوز در دل من زنده است.
قیامت آمد و آسوده خفته کشته عشق
که محو چاشنی زخم قاتل است هنوز
هوش مصنوعی: روز قیامت فرارسیده و کسی که در عشق جان سپرده، بی‌خیال و آرام خوابیده است؛ زیرا همچنان تحت تأثیر زخم‌های ناشی از عشق و تأثیرات قاتل عشق قرار دارد.
زپا نشسته پی ناقه گرد صد مجنون
غبار ماست که دنبال محملست هنوز
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی اشاره دارد که فردی در صحنه‌ای نشسته و از دور به محلی می‌نگرد که به نظر می‌رسد تحرک و زندگی زیادی دارد. این شخص به اندازه‌ای به آن مکان نزدیک است که غبار و نشانه‌های آنجا به او رسیده، اما هنوز خود او قادر به رسیدن به آنجا نیست و در انتظار فرصتی است تا به آن محفل بپیوندد. در واقع، تصویر یک عاشق یا جستجوگر است که با وجود نزدیکی، هنوز به هدف یا معشوقش نرسیده است و در حال انتظار و حسرت به سر می‌برد.
ز آه سوختگانت سراب شد صد بحر
زمین کوی تو از گریه‌ام گل است هنوز
هوش مصنوعی: از درد و اندوه تو، بسان سرابی است که در زمین به وجود آمده است. به خاطر اشک‌هایم، در کوی تو، هنوز گل‌ها شکوفا هستند.