گنجور

شمارهٔ ۱۸۰

خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود
که بحسرت نگران باشد و قاتل برود
ماهم امشب سفری گشته خدایا مپسند
که برآید مه و آن ماه بمحفل برود
کشتی ما که طلبکار شکست است چه سود
که شرطه وزین ورطه بساحل برود
کر بخونم کشد از تیغ عماری‌کش یار
نتوانم نروم از پی و محمل برود
ماه من انجمن افروز بتان است که او
چون ز محفل برود آرایش محفل برود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود
که بحسرت نگران باشد و قاتل برود
هوش مصنوعی: از این ناراحتی، اشک‌ها به اندازه‌ای از چشم‌ام بریزد که به حالتی زخمی و بی‌جان بروم؛ زیرا در حسرت و نگرانی خواهم ماند و در نهایت، کسی که باعث این احساس غم‌انگیز شده، خودش خواهد رفت.
ماهم امشب سفری گشته خدایا مپسند
که برآید مه و آن ماه بمحفل برود
هوش مصنوعی: امشب ما سفری کرده‌ایم، ای خدا، نگذار که ماه بدرخشد و به محفل بیاید.
کشتی ما که طلبکار شکست است چه سود
که شرطه وزین ورطه بساحل برود
هوش مصنوعی: کشتی ما که در جستجوی پیروزی است، چه فایده دارد اگر وقتی به ساحل برسد، درگیر مشکلات و خطرات عمیق باقی بماند؟
کر بخونم کشد از تیغ عماری‌کش یار
نتوانم نروم از پی و محمل برود
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با شمشیری که یار به دوش دارد کشته شوم، نمی‌توانم از او دور شوم و او هم در حال حرکت است.
ماه من انجمن افروز بتان است که او
چون ز محفل برود آرایش محفل برود
هوش مصنوعی: ماه من روشنایی بخش جمع زیبایی‌هاست، وقتی او از جمع برود، زیبایی و زرق و برق محفل نیز از بین می‌رود.