گنجور

شمارهٔ ۱۸

توئی که چاشنی آشتی است جنگ ترا
کشد ز شوق در آغوش شیشه سنگ ترا
تو آن گلی که ز نیرنگ حسن هر کس هست
شنیده بوی تو اما ندیده رنگ ترا
شدم ز تیر تو آسوده خصم جان من است
هر آنکه از جگرم میکشد خدنگ ترا
زدی ز حلقه خط با ستم‌کشان در صلح
گمان آشتی از پی که داشت جنگ ترا
به نقطه که نهفته است این قدر مضمون
که داده خامه قدرت دهان تنگ ترا
دل تو چون دل من شد به نازکی که گداخت
ز گرمی آه من و شیشه ساخت سنگ ترا
خورد به سینه مشتاق هر کجا تیری
ز شست غمزه جهد چشم شوخ و شنگ ترا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توئی که چاشنی آشتی است جنگ ترا
کشد ز شوق در آغوش شیشه سنگ ترا
هوش مصنوعی: تو که باعث ایجاد صلح و آشتی هستی، جنگ و نزاع تو را به آغوش خود می‌کشد، مانند شیشه‌ای که سنگی را درون خود می‌گیرد.
تو آن گلی که ز نیرنگ حسن هر کس هست
شنیده بوی تو اما ندیده رنگ ترا
هوش مصنوعی: تو مانند گلی هستی که زیبایی و فریبایی‌اش در حرف‌ها و داستان‌ها شنیده می‌شود، اما هیچ‌کس از نزدیک رنگ و چهره‌ات را ندیده است.
شدم ز تیر تو آسوده خصم جان من است
هر آنکه از جگرم میکشد خدنگ ترا
هوش مصنوعی: من از تیر تو آسوده‌ام، اما دشمن جانم همان کسی است که با تمام وجودم برای تو تیراندازی می‌کند.
زدی ز حلقه خط با ستم‌کشان در صلح
گمان آشتی از پی که داشت جنگ ترا
هوش مصنوعی: تو با کسانی که ستم می‌کنند، به خیال صلح و آشتی، از حلقه‌ی دوستیت جدا شده‌ای، اما بدان که پشت این ظاهر، جنگ و دشمنی نهفته است.
به نقطه که نهفته است این قدر مضمون
که داده خامه قدرت دهان تنگ ترا
هوش مصنوعی: در اینجا به نقطه‌ای اشاره شده است که در آن موضوعاتی بسیار عمیق و پرمغز وجود دارد. این اندیشه‌ها و مطالب به حدی هستند که قلم یا ابزار بیان تو، که محدود و کوچک است، نمی‌تواند به خوبی آن‌ها را منتقل کند. به بیان دیگر، مفهوم‌ها و معانی این نقطه آن‌قدر غنی است که برای بیان آن‌ها به ابزار و وسایلی فراتر از توانایی‌های فعلی نیاز داریم.
دل تو چون دل من شد به نازکی که گداخت
ز گرمی آه من و شیشه ساخت سنگ ترا
هوش مصنوعی: دل تو به نرمی دل من شده است، به قدری که از گرمی آه من ذوب شده و شیشه‌ای مانند سنگ تراشیده است.
خورد به سینه مشتاق هر کجا تیری
ز شست غمزه جهد چشم شوخ و شنگ ترا
هوش مصنوعی: هر جا که تیر نگاه شاداب و بازیگوش تو پرتاب می‌شود، دل عاشق به شدت و با اشتیاق به آنجا می‌خورد.