بخش ۲ - ترسیدن شیر از بانگ شنزبه
و در امثال آمده است که اذا اعشبت فانزل. چون یکچندی آنجا ببود و قوت گرفت و فربه گشت بطر آسایش و مسی نعمت بدو راه یافت. و به نشاط هرچه تمامتر بانگی بکرد بلند. و در حوالی آن مرغزار شیری بود و با او وحوش و سباع بسیار، همه در متابعت و فرمان او، و او جوان و رعنا و مستبد به رای خویش. هرگز گاو ندیده بود و آواز او ناشنوده. چندانکه بانگ شنزبه به گوش او رسید هراسی بدو راه یافت، و نخواست که سباع بدانند که او میبهراسد برجای ساکن میبود، و به هیچ جانب حرکت نمیکرد.
بخش ۱ - باب شیر و گاو: *رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد. بخش ۳ - کلیه و دمنه: و در میان اتباع او دو شگال بودن یکی را کلیله نام بود و دیگر را دمنه، و هر دو دهای تمام داشتند. و دمنه حریصتر و بزرگمنشتر بود، کلیله را گفت: چه میبینی در کار ملک که بر جای قرار کردهست و حرکت نشاط فروگذاشته؟ کلیله گفت: این سخن چه بابت توست و ترا با این سؤال چه کار؟ و ما بر درگاه این ملک آسایشی داریم و طعمهای مییابیم و از آن طبقه نیستیم که به مفاوضت ملوک مشرف توانند شد تا سخن ایشان به نزدیک پادشاهان محل استماع تواند یافت. ازین حدیث درگذر، که هرکه به تکلف کاری جوید که سزاوار آن نباشد بدو آن رسد که به بوزنه رسید. دمنه گفت: چگونه؟ گفت:
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1397/05/10 18:08
محمدامین
اعشب یعنی رسیدن به گیاه تر.
اذا اعشبت فانزل یعنی هنگامی که به گیاه تر رسیدی پس فرود بیا و مجاز این است، هنگامی که به حاجت خود رسیدی، قانع باش.