بخش ۶۲ - رسیدن شهریار به بیشهٔ اوّل و جنگ او با فیلان گوید
به جمهور گفت ای شه پاکزاد
پس پشت من زانکه دارد نژاد
چو آمد بدان بیشه آن نامدار
یکی پیل آمد بر شهریار
سری همچو گنبد تنی همچو کوه
زمین زیر پایش بُدی در ستوه
برون از دهانش که دندان بُدی
که پیشش به کین موم، سندان بدی
سوی نامور همچو ابر بلای
برآورد خرطوم چون اژدهای
سپهبد برآورد گُرز گران
بزد بر سر پیل جنگی روان
کش از سر فرو ریخت مغزش به خاک
سپهبد به یک گُرز کردش هلاک
سرش چون فرو ریخت آن نیکرای
درآمد چه کوهی همان دم ز جای
دگر باره آمد یکی نرّه پیل
چنان کآید از کوه دریای نیل
برآن حمله آورد چون کوه تند
نشد گرد را دست شمشیر کند
به پشتش چنان کوفت گُرز درشت
که در ناف او ریخت مهره ز پشت
یکی دیگر آمد سوی یل به جنگ
جهانجوی خرطوم او را به چنگ
گرفت و ز سرکردش اندر زمان
درآمد ز پا پیل جنگی دمان
رسیدند پیلان گروهاگروه
تو گفتی که از پیل شد بیشه کوه
هم اندر زمان گُرزهٔ گاوسر
برآورد زی پیل شد شیر نر
ز پیلان دو صد فیل جنگی بکشت
دگر پیلکان جمله دادند پشت
ره بیشه از فیل پرداخت یل
ز فیلان همه دشت را ساخت تل
چو از فیل جنگی برآورد گرد
بزد اسب رخ بر سوی راه کرد
از آن بیشه شیران برون تاختند
مر آن بیشه را از پس انداختند
جهانجوی آمد همانگه فرود
رخ خویش بر خاک تیره بسود
سپاس جهان آفرین کرد یاد
که بیرون از آن بیشه آمد چه باد
به جمهور گفت آن زمان نامدار
درخت امیدت برآورد بار
از آن بیشه شیران برون تاختند
مر آن بیشه را از پس انداختند
از این بیشه اندیشه کوتاه شد
ز پیلان چو کوه آن زمان راه شد
بخش ۶۱ - داستان رفتن شهریار در بیشه بر سر مضراب دیو گوید: کنون ای سرایندهٔ داستانبخش ۶۳ - رسیدن شهریار به بیشه دویم و جنگ او با گرگان گوید: دویم منزل ای نامدار سوار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به جمهور گفت ای شه پاکزاد
پس پشت من زانکه دارد نژاد
هوش مصنوعی: ای نخستوزیر پاکنژاد، به مردم بگو که من به خاطر نژاد خود پشتسرتان ایستادهام.
چو آمد بدان بیشه آن نامدار
یکی پیل آمد بر شهریار
هوش مصنوعی: وقتی آن قهرمان به جنگل رسید، یک فیل بزرگ به سوی پادشاه آمد.
سری همچو گنبد تنی همچو کوه
زمین زیر پایش بُدی در ستوه
هوش مصنوعی: سری با شکوه و بلند مانند گنبد و بدنی محکم و استوار مانند کوه. زمین زیر پایش در حال تسلیم و خضوع است.
برون از دهانش که دندان بُدی
که پیشش به کین موم، سندان بدی
هوش مصنوعی: از دهان او حرفی نمیشنویم که دندانهایش مانند بدی پیشش برکین موم است. به عبارتی، او هیچ سخنی نمیگوید که نتوانیم از آن استفاده کنیم و دندانهایی که دارد، نشاندهندهی مشکلاتی است که او با خود حمل میکند.
سوی نامور همچو ابر بلای
برآورد خرطوم چون اژدهای
هوش مصنوعی: به سمت کسی که شهرت و نام آوری دارد، مانند ابری که خطراتی به همراه دارد، به جلو میآید و خرطومش مانند سر اژدها بلند است.
سپهبد برآورد گُرز گران
بزد بر سر پیل جنگی روان
هوش مصنوعی: سردار با قدرت، چکش سنگینی را برداشت و بر سر فیل جنگی فرود آورد.
کش از سر فرو ریخت مغزش به خاک
سپهبد به یک گُرز کردش هلاک
هوش مصنوعی: سربازان دشمن، مغز سپهبد را از سرش به زمین انداختند و او را به خاطر یک ضربه سنگین هلاک کردند.
سرش چون فرو ریخت آن نیکرای
درآمد چه کوهی همان دم ز جای
هوش مصنوعی: زمانی که سر آن نیکوچهره به کاهش آمد و غمگین شد، به یکباره مانند کوهی از جایش حرکت کرد و فرو ریخت.
دگر باره آمد یکی نرّه پیل
چنان کآید از کوه دریای نیل
هوش مصنوعی: یک بار دیگر، یک نر نیمهپیل به گونهای آمد که از کوه به سوی دریا مانند نیل میآید.
برآن حمله آورد چون کوه تند
نشد گرد را دست شمشیر کند
هوش مصنوعی: او به مبارزه برخواست، اما مانند کوهی استوار و تسلیمناپذیر نشد و مانند گردی که در برابر شمشیر قرار میگیرد، تسلیم نشد.
به پشتش چنان کوفت گُرز درشت
که در ناف او ریخت مهره ز پشت
هوش مصنوعی: بر روی پشت او چنان ضربهای محکم کوبیدند که مهرههایش از کمرش به اطراف پاشید.
یکی دیگر آمد سوی یل به جنگ
جهانجوی خرطوم او را به چنگ
هوش مصنوعی: یک فرد دیگر به سوی قهرمان بزرگ برای نبرد آمد و خرطوم او را به دست گرفت.
گرفت و ز سرکردش اندر زمان
درآمد ز پا پیل جنگی دمان
هوش مصنوعی: ما به زودی از سرنوشت سختی که بر ما گذشته است، عبرت گرفتیم و از آن تجربه بهرهمند شدیم. همچون ستورانی بزرگ که بر پا ایستاده و آماده به نبرد است، ما نیز در برابر دشواریها و چالشها ایستادهایم.
رسیدند پیلان گروهاگروه
تو گفتی که از پیل شد بیشه کوه
هوش مصنوعی: گروههای زیادی از فیلها به سمت هدفی حرکت کردند و تو انگار فکر میکردی که از فیلها جنگلی بزرگ و عظیم به وجود آمده است.
هم اندر زمان گُرزهٔ گاوسر
برآورد زی پیل شد شیر نر
هوش مصنوعی: در زمان خاصی، جوانی با شجاعت و قدرت به میدان آمد و همچون شیر نر به مبارزه پرداخت.
ز پیلان دو صد فیل جنگی بکشت
دگر پیلکان جمله دادند پشت
هوش مصنوعی: برای جنگی که دو صد فیل را به زمین زد، بقیه فیلها به یکدیگر کمک کردند و از پشت به هم یاری رساندند.
ره بیشه از فیل پرداخت یل
ز فیلان همه دشت را ساخت تل
هوش مصنوعی: راه جنگل را فیلهای بزرگ صاف کردند و از آنها دشتهای وسیع و تپههایی به وجود آمد.
چو از فیل جنگی برآورد گرد
بزد اسب رخ بر سوی راه کرد
هوش مصنوعی: وقتی که فیل جنگی زوزهای کشید و گرد و غبار به پا کرد، اسب به سمت راه حرکت کرد.
از آن بیشه شیران برون تاختند
مر آن بیشه را از پس انداختند
هوش مصنوعی: از آن جنگل شیران خارج شدند و آن جنگل را پشت سر گذاشتند.
جهانجوی آمد همانگه فرود
رخ خویش بر خاک تیره بسود
هوش مصنوعی: جهان به سوی خود آمد و در همان لحظه، چهرهاش را بر خاک تیره قرار داد و بهرهمند شد.
سپاس جهان آفرین کرد یاد
که بیرون از آن بیشه آمد چه باد
هوش مصنوعی: درود بر خداوندی که جهان را خلق کرده و یادش را گرامی میداریم.
به یاد میآوریم که هنگامی که از آن جنگل خارج شد، چه وزشی از باد به وجود آمد.
به جمهور گفت آن زمان نامدار
درخت امیدت برآورد بار
هوش مصنوعی: به مردم گفت که در آن زمان، درخت امید شما ثمره آورده است.
از آن بیشه شیران برون تاختند
مر آن بیشه را از پس انداختند
هوش مصنوعی: شیران از آن جنگل بیرون آمدند و آن جنگل را پشت سر گذاشتند.
از این بیشه اندیشه کوتاه شد
ز پیلان چو کوه آن زمان راه شد
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که وقتی افکار و اندیشهها محدود و مختصر میشوند، همانند حیوانات بزرگ و قدرتمند که در میان کوهها و بلندیها حرکت میکنند، راه و مسیر جدیدی برای پیشرفت و حرکت پیدا میشود.
حاشیه ها
1404/07/27 22:09
علی میراحمدی
گویا داستان «نه بیشه»در شهریار نامه ،تقلیدی دیگر گونه از هفت خوان رستم و هفت خوان اسفندیار باشد.
قهرمان داستان در هر بیشه باید با جانور و موجودی مقابله کند و آن را از پای درآورده و به پیش برود.
دایره گوناگونی این موجودات از کرگدن و شیر و فیل تا دیو و اژدها و غول و حتی بوزینه را هم در بر میگیرد.
میتوان ماجرای« نه بیشه» را به عنوان یک داستان مستقل از کتاب شهریار نامه خواند و لذت برد

عثمان مختاری