بخش ۶۱ - داستان رفتن شهریار در بیشه بر سر مضراب دیو گوید
کنون ای سرایندهٔ داستان
ز نُه بیشه آرم سخن در میان
بیارم کنون رزم نه بیشه پیش
که دارم درین رزم اندیشه بیش
ز نُه بیشه چون بشنوی داستان
شگفتی بسی بشنوی از جهان
چو بر راه نُه بیشه شد شهریار
ابا گُرد جمهور خنجر گذار
دو منزل چو رفت از سر بیشه دور
یکی بیشه پیش آمدش پر ز شور
بدو گفت جمهور کای شیرِ مست
ز نُه بیشه این بیشهٔ اوّل است
به بیشه درون پیل بینی هزار
نکرد است هرگز درین ره گذار
همه نرّه پیلان چون اهرمن
همه کوهسای و همه کوه تن
ز خرطومشان اژدها در گریز
ز دندانشان تیغ خونریز تیز
چو بینی از ایشان یکی را به پای
تو گوئی که کُه هست جنبان ز جای
نیوش ای سرافراز زین ره بگرد
کزین بیشه کس رای رفتن نکرد
مکن گفت زین بیشه اندیشه هیچ
که راهی ندانم جز از بیشه هیچ
من و گرز و آن بیشه و پیل نر
ازین بیشه خواهیم کردن گذر
بگفت این و برداشت گرز کشن
در آمد درون بیشه چون اهرمن
بخش ۶۰ - آمدن ارجاسپ شاه با پسر پولادوند بر سر ایران گوید: ز فولاد نام وی ارهنگ بودبخش ۶۲ - رسیدن شهریار به بیشهٔ اوّل و جنگ او با فیلان گوید: به جمهور گفت ای شه پاکزاد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کنون ای سرایندهٔ داستان
ز نُه بیشه آرم سخن در میان
هوش مصنوعی: حالا ای شاعر داستان زنی که در دل جنگل است، بگذار تا سخن را در میان بگذارم.
بیارم کنون رزم نه بیشه پیش
که دارم درین رزم اندیشه بیش
هوش مصنوعی: بهتر است اکنون به جنگ بیفتم، نه اینکه به جنگل بروم، چون در این نبرد در فکر و اندیشهام هستم.
ز نُه بیشه چون بشنوی داستان
شگفتی بسی بشنوی از جهان
هوش مصنوعی: وقتی از میان جنگل عبور میکنی، داستانهای شگفتانگیز زیادی را درباره دنیای اطرافت میشنوی.
چو بر راه نُه بیشه شد شهریار
ابا گُرد جمهور خنجر گذار
هوش مصنوعی: زمانی که در مسیر، جنگل به حضور پادشاه تبدیل شد، مردم با سلاحهای خود به استقبال او آمدند.
دو منزل چو رفت از سر بیشه دور
یکی بیشه پیش آمدش پر ز شور
هوش مصنوعی: وقتی از کنار جنگل عبور کرد، به زودی یک جنگل دیگر که پر از هیجان و نشاط بود، پیش رویش ظاهر شد.
بدو گفت جمهور کای شیرِ مست
ز نُه بیشه این بیشهٔ اوّل است
هوش مصنوعی: به او گفتند: ای شیر ن alcohool ، از این جنگل خارج نشو، چرا که این تنها آغاز کار است.
به بیشه درون پیل بینی هزار
نکرد است هرگز درین ره گذار
هوش مصنوعی: در جنگل، فیل را میبینی که هزاران کار نکرده را نشان میدهد، او هرگز در این راه عبور نکرده است.
همه نرّه پیلان چون اهرمن
همه کوهسای و همه کوه تن
هوش مصنوعی: همهی فیلهای نر مانند شیطان هستند، همهی کوهها و همهی کوهپیکرها.
ز خرطومشان اژدها در گریز
ز دندانشان تیغ خونریز تیز
هوش مصنوعی: از دمشان، اژدهای خطرناک فرار میکند و دندانهایشان مانند شمشیرهای تیز و خونآلود است.
چو بینی از ایشان یکی را به پای
تو گوئی که کُه هست جنبان ز جای
هوش مصنوعی: وقتی یکی از آنها را دیدی، انگار به تو میگوید که من کی هستم و از جای خود حرکت میکنم.
نیوش ای سرافراز زین ره بگرد
کزین بیشه کس رای رفتن نکرد
هوش مصنوعی: ای سرافراز، به این راه گوش فراده و توجه کن که هیچکس از این جنگل راهی برای رفتن پیدا نکرده است.
مکن گفت زین بیشه اندیشه هیچ
که راهی ندانم جز از بیشه هیچ
هوش مصنوعی: نگران نباش که در این جنگل هیچ فکری نکنم، چون هیچ راهی جز گذر از این جنگل ندارم.
من و گرز و آن بیشه و پیل نر
ازین بیشه خواهیم کردن گذر
هوش مصنوعی: من و چماق و آن جنگل و شیر نر، از این جنگل عبور خواهیم کرد.
بگفت این و برداشت گرز کشن
در آمد درون بیشه چون اهرمن
هوش مصنوعی: او این را گفت و با چماق به دست به میان جنگل رفت، همچون موجودی شرور.

عثمان مختاری