گنجور

بخش ۶۰ - آمدن ارجاسپ شاه با پسر پولادوند بر سر ایران گوید

ز فولاد نام وی ارهنگ بود
خدنگش نهان در دل سنگ بود
ورا نیز ارجاسپ همراه بود
ز کین بر سر شاه لهراسپ بود
بدو گفت خون پدر باز خواه
تو برکش سوی شهر زابل سپاه
ز اولاد رستم یکی زورمند
همی بازجو کین فولادوند
برانم من از کین افراسیاب
سوی بلخ لشکر از آن سوی آب
تو آنجا بر زال کن کار تنگ
به لهراسپ سازم من اینجای جنگ
چو ایران سراسر بدست آورم
بر اولاد رستم شکست آورم
تهمتن اگر باز آید ز راه
برو نیز سازم جهان را سیاه
نبیند چو اولاد فرزند هیچ
کجا رزم را ساز آرد بسیج
که پیر است و از پیر ناید هنر
چو جا آنکه از جا نبیند پسر
بگفتند و بستند بر پیل کوس
شد از بس سپه روی دشت آبنوس
درآمد سپاهش بعرض شمار
ز گردان رهی بد زره صد هزار
گذر کرد از آب جیحون سپاه
ز گرد سواران جهان شد سیاه
شنیدم که سی سال رفت از میان
شهنشاه خسرو که شد از جهان
که از کین سپه برد ارجاسپ شاه
به ایران زمین سوی لهراسپ شاه
یکی بهره شد زان سوی سیستان
ز کین بر سر زال گیتی ستان

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز فولاد نام وی ارهنگ بود
خدنگش نهان در دل سنگ بود
هوش مصنوعی: از فولاد نام او مانند نوازی لطیف است، اما تیرش در دل سنگ پنهان است.
ورا نیز ارجاسپ همراه بود
ز کین بر سر شاه لهراسپ بود
هوش مصنوعی: او نیز به همراه ارجاسپ، به خاطر کینه‌ای که از شاه لهراسپ داشت، در صحنه حاضر بود.
بدو گفت خون پدر باز خواه
تو برکش سوی شهر زابل سپاه
هوش مصنوعی: به او گفتند که کینه و خون پدر را فراموش نکن و به سمت شهر زابل لشکر را جمع کن.
ز اولاد رستم یکی زورمند
همی بازجو کین فولادوند
هوش مصنوعی: یکی از اولاد رستم که بسیار نیرومند و توانمند است، در حال پرسش و تحقیق درباره‌ی کین و خصومت فولادوند به سر می‌برد.
برانم من از کین افراسیاب
سوی بلخ لشکر از آن سوی آب
هوش مصنوعی: من سپاهی را از کینه افراسیاب به سمت بلخ می‌رانم، در حالی که لشکرم از آن سوی آب عبور می‌کند.
تو آنجا بر زال کن کار تنگ
به لهراسپ سازم من اینجای جنگ
هوش مصنوعی: تو در آنجا به زال مشغول کار تنگی هستی و من در اینجا مشغول آماده‌سازی برای جنگ با لهراسپ هستم.
چو ایران سراسر بدست آورم
بر اولاد رستم شکست آورم
هوش مصنوعی: اگر بتوانم ایران را تمام و کمال تصاحب کنم، بر نسل رستم پیروزی خواهم یافت.
تهمتن اگر باز آید ز راه
برو نیز سازم جهان را سیاه
هوش مصنوعی: اگر تهمتن دوباره به میدان بیاید، من هم راهی پیدا می‌کنم که همه‌چیز را به هم بریزم و دنیا را تاریک کنم.
نبیند چو اولاد فرزند هیچ
کجا رزم را ساز آرد بسیج
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مانند فرزندانش نمی‌تواند جنگ و مبارزه را به خوبی مدیریت کند و آماده کند.
که پیر است و از پیر ناید هنر
چو جا آنکه از جا نبیند پسر
هوش مصنوعی: کسی که سالخورده است، نمی‌تواند از خود هنر و مهارت تولید کند، مانند فرزندی که از جایی که نبیند و نشناسد، نمی‌تواند چیزی از آنجا به دست آورد.
بگفتند و بستند بر پیل کوس
شد از بس سپه روی دشت آبنوس
هوش مصنوعی: گفتند و تصمیم گرفتند که کمر به کار بزنند و آنقدر بر اسب افراشته‌ای که در دشت سیاه و زیبایی، سپاهیان را جمع کرده بودند، تأکید کردند.
درآمد سپاهش بعرض شمار
ز گردان رهی بد زره صد هزار
هوش مصنوعی: آمدن سپاهی به تعداد بسیار از دور، مانند طوفانی است که زره‌های زیادی را با خود به همراه دارد.
گذر کرد از آب جیحون سپاه
ز گرد سواران جهان شد سیاه
هوش مصنوعی: سپاه از کنار آب جیحون گذشت و گرد و غبار سواران باعث شد که آسمان تاریک و سیاه شود.
شنیدم که سی سال رفت از میان
شهنشاه خسرو که شد از جهان
هوش مصنوعی: مدت سی سال از دوران سلطنت خسرو گذشت و او دیگر در این جهان نیست.
که از کین سپه برد ارجاسپ شاه
به ایران زمین سوی لهراسپ شاه
هوش مصنوعی: به خاطر دشمنی، سپاهی به فرمان ارجاسپ شاه به سوی ایران و لهراسپ شاه حرکت کرد.
یکی بهره شد زان سوی سیستان
ز کین بر سر زال گیتی ستان
هوش مصنوعی: یک نفر از آن سمت سیستان به خاطر کینه‌ای که بر سر زال وجود داشت، بهره‌مند شد.