گنجور

بخش ۴۲ - رزم شنگاوه با لشکر هیتال شاه

به قلب اندرون شاه در پیش پیل
جهان بود گوئی چه دریای نیل
دم نای مغز سران میسترد
نفس در گلوی اجل می شمرد
وزین روی هیتال (شه) بسته صف
نشست از بر فیل گرزی بکف
ز یکسو دلیری کند زردپوش
سپه را بیاراست چون شیر زوش
به پیش صف استاد نیزه بدست
چو شیریکه گردد ز نخجیر مست
بگردان چنین گفت هیتال شاه
که ای نامداران لشکر پناه
یلی کیست امروز از کین بجوش
مگر اندر آید بکین زردپوش
کزین زردپوشم بیاری کند
بمن بر کنون بخت زاری کند
کزین روی شنگاوه رزمخواه
نشست از بر (گاه) ارژنگ شاه
که امروز این رزم زان منست
که تازی شه زیر ران منست
یک امروز کاری کنم در نبرد
کز آن باز گویند مردان مرد
بدین گفت ارژنگ کای نامدار
یک امروز مردانه کن کارزار
فرو برد سر پیش شه در زمان
درآمد به میدان چو شیر ژیان
یکی کیسه در پیش زین پر ز سنگ
که جستی گه کین ابا سنگ جنگ
بگردید چون شیر در کینه گاه
طلب کرد گردی ز هیتال شاه
بزد نعره هیتال کای سروران
دلیران و شیران جنگاوران
کسی کو بیارد به نزدیک من
سر گرد شنگاوه اهرمن
به یزدان که این تاج گوهر نگار
نهم بر سرش در صف کارزار
سرش را بگردون گردان برم
سرش کو بیارد به میدان برم
یکی هندی تیز مغز از سپاه
بزد دست آمد به آوردگاه
به نزدیک شنگاوه آمد به دشت
بزد تیرو ژوبین و زو درگذشت
برین در بپیچید شنگاوه زود
یکی سنگ برداشت مانند دود
درآمد به پشت سرش تیز چنگ
بیازید چنگ و برآورد سنگ
چنان زد بر پشت سنگ درشت
که شد نرم مر مهره هایش به پشت
از اسپ اندر افتاد بسپرد جان
برآمد ازان هر دو لشکر فغان
یکی دیگر آمد بیک زخم سنگ
فرو ریخت مغزش به میدان جنگ
چنین تاز گردان هیتال کشت
دوده گرد نامی به سنگ درشت
دگر کس نیامد برون از سپاه
جهان پیش هیتال شه شد سیاه
چو توپال آندید برکرد پیل
به آوردگه رفت چون رود نیل

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به قلب اندرون شاه در پیش پیل
جهان بود گوئی چه دریای نیل
هوش مصنوعی: در دل شاه، در برابر بزرگی جهان، به نظر می‌رسد که دریایی به عظمت نیل وجود دارد.
دم نای مغز سران میسترد
نفس در گلوی اجل می شمرد
هوش مصنوعی: نفس کشیدن سران در لحظه‌ای حساس و مهم است و مدت زمان آن را در مواجهه با مرگ شمارش می‌کند.
وزین روی هیتال (شه) بسته صف
نشست از بر فیل گرزی بکف
هوش مصنوعی: با این چهره زیبا، موجی از بزرگی و جلال به وجود آمده است و از طرف دیگر، صفوفی منظم شکل گرفته‌اند که در دست آنها نیز تیر و کمانی آماده است.
ز یکسو دلیری کند زردپوش
سپه را بیاراست چون شیر زوش
هوش مصنوعی: از یک سو جنگجو، که زرد پوشیده، سپاه را آماده می‌کند، مانند شیری با شجاعت و قوت.
به پیش صف استاد نیزه بدست
چو شیریکه گردد ز نخجیر مست
هوش مصنوعی: وقتی که شیر در شکار به وجد می‌آید و به جلو می‌رود، در حضور استاد هم با اعتقاد و قدرت حرکت می‌کند.
بگردان چنین گفت هیتال شاه
که ای نامداران لشکر پناه
هوش مصنوعی: هیتال شاه به سربازان گمنام و شجاع لشکر دستور می‌دهد که به گرد هم آیند و حول یکدیگر جمع شوند.
یلی کیست امروز از کین بجوش
مگر اندر آید بکین زردپوش
هوش مصنوعی: امروز چه کسی از کینه به هیجان آمده است، مگر آنکه زردپوشی به کینه‌ای دگر وارد شود؟
کزین زردپوشم بیاری کند
بمن بر کنون بخت زاری کند
هوش مصنوعی: از این زردپوش، به من کمک کن تا بخت بدبختم را تغییر دهم.
کزین روی شنگاوه رزمخواه
نشست از بر (گاه) ارژنگ شاه
هوش مصنوعی: از این چهره شاداب که جنگجو بر آن نشسته، گاه‌گاه به یاد شاه ارژنگ می‌افتیم.
که امروز این رزم زان منست
که تازی شه زیر ران منست
هوش مصنوعی: امروز این نبرد به خاطر من است، زیرا اسب تازی زیر پای من قرار دارد.
یک امروز کاری کنم در نبرد
کز آن باز گویند مردان مرد
هوش مصنوعی: امروز کاری را انجام دهم در میدان جنگ که مردان واقعی درباره‌اش صحبت کنند.
بدین گفت ارژنگ کای نامدار
یک امروز مردانه کن کارزار
هوش مصنوعی: در اینجا ارژنگ به فردی معروف و برجسته می‌گوید که امروز باید با شجاعت و مردانگی به میدان جنگ برود و اقدام کند.
فرو برد سر پیش شه در زمان
درآمد به میدان چو شیر ژیان
هوش مصنوعی: سر خود را در برابر شاه پایین آورد و در زمانی که به میدان آمد، مانند شیری غران ظاهر شد.
یکی کیسه در پیش زین پر ز سنگ
که جستی گه کین ابا سنگ جنگ
هوش مصنوعی: یک کیسه سنگین پر از سنگ در جلو وجود دارد که هر وقت به آن دست بزنی، سنگ‌ها می‌افتند و ایجاد دردسر می‌کنند.
بگردید چون شیر در کینه گاه
طلب کرد گردی ز هیتال شاه
هوش مصنوعی: همان‌طور که شیر در پی شکار می‌گردد، باید در جستجوی خواسته‌ها و اهداف خود نیز فعال و پرانرژی بود. در این راه، به روشی استوار و قاطع باید عمل کرد، مانند پادشاهی با اقتدار که به دنبال برآورده کردن خواسته‌هایش است.
بزد نعره هیتال کای سروران
دلیران و شیران جنگاوران
هوش مصنوعی: هیتال، با صدای بلند فریاد زد که ای سروران، شما دلیران و شیران جنگجو!
کسی کو بیارد به نزدیک من
سر گرد شنگاوه اهرمن
هوش مصنوعی: کسی که به طرف من بیاید، با روحی سرشار از معنویت و دور از شرارت و بدی است.
به یزدان که این تاج گوهر نگار
نهم بر سرش در صف کارزار
هوش مصنوعی: به خدا قسم که این تاج زیبا را بر سر او در میدان نبرد می‌گذارم.
سرش را بگردون گردان برم
سرش کو بیارد به میدان برم
هوش مصنوعی: این شعر به دنبال شخصی است که می‌خواهد با مهارت و توانمندی، در میدان حاضر شود و پیروزی به دست آورد. او از کسی یاد می‌کند که برای او الگو و منبع الهام است و می‌خواهد به او نزدیک شود تا در کنار هم به موفقیت برسند.
یکی هندی تیز مغز از سپاه
بزد دست آمد به آوردگاه
هوش مصنوعی: یک مرد هندی با هوش و ذکاوت از سپاه بیرون آمد و به میدان مبارزه وارد شد.
به نزدیک شنگاوه آمد به دشت
بزد تیرو ژوبین و زو درگذشت
هوش مصنوعی: به نزد شنگاوه رسید و در دشت تیر و نیزه را پرتاب کرد و از آنجا گذشت.
برین در بپیچید شنگاوه زود
یکی سنگ برداشت مانند دود
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که شخصی به سرعت سنگی را برداشت و آن را به سمت در پرتاب کرد، مانند دودی که به سرعت پراکنده می‌شود. این عمل نشان دهنده پیشرفت و شتاب در انجام کارها است.
درآمد به پشت سرش تیز چنگ
بیازید چنگ و برآورد سنگ
هوش مصنوعی: به او از پشت نزدیک شو و به سرعت اقدام کن، تا او را غافلگیر کرده و به شکلی جدی به چالشی بکشی.
چنان زد بر پشت سنگ درشت
که شد نرم مر مهره هایش به پشت
هوش مصنوعی: او به شدت بر روی سنگ بزرگ ضربه زد، به طوری که مهره‌های کمرش نرم و انعطاف‌پذیر شد.
از اسپ اندر افتاد بسپرد جان
برآمد ازان هر دو لشکر فغان
هوش مصنوعی: اسب از زیر او افتاد و جانش را سپرد. از این واقعه، هر دو لشکر فریاد و ناله کردند.
یکی دیگر آمد بیک زخم سنگ
فرو ریخت مغزش به میدان جنگ
هوش مصنوعی: یک نفر دیگر با یک زخم به زمین افتاد و مغز او در میدان جنگ پخش شد.
چنین تاز گردان هیتال کشت
دوده گرد نامی به سنگ درشت
هوش مصنوعی: به این معناست که جنگجویان گرانقدر و نیرومند، با عزمی راسخ و همتی بلند، نامی ماندگار را بر روی سنگی بزرگ حک کردند، که نمایانگر کارهای برجسته و شجاعت آن‌هاست.
دگر کس نیامد برون از سپاه
جهان پیش هیتال شه شد سیاه
هوش مصنوعی: هیچ کس دیگر از سپاه جهان بیرون نیامد و هیتال، پادشاه، با چهره‌ای سیاه و غمگین ظاهر شد.
چو توپال آندید برکرد پیل
به آوردگه رفت چون رود نیل
هوش مصنوعی: به محض اینکه آن موجود نیرومند را دید، به سمت میدان نبرد حرکت کرد، مانند جویبار نیل که به آرامی و به قدرت می‌جوشد.