گنجور

بخش ۳۹ - بخشیدن جام انجمن نمای با آئینه حکمت ارژنگ شاه به شهریار گوید

چو زین باغ طاووس زرین پر
برون شد به شام از حد باختر
غزالان مشکین به باغ آمدند
همه چشمها چون چراغ آمدند
سه لشکر برابر فرود آمدند
برآمد خروش طلایه بلند
بفرمود ارژنگ تا تخت زر
نهادند و گردان پرخواشجوز
همه یکسره پیش شاه آمدند
کمر بر میان با کلاه آمدند
سپهدار آمد به نزدیک شاه
شه ارژنگ برخواست از روی گاه
ببوسید چشم و سر نامور
برو بر فشاندند زرو گهر
به گنجور گفت آنکه گفتم بیار
بنه آن بر نامور شهریار
برفت و بیاورد گنجور شاه
نهادند بر پهلوان سپاه
نخستین یکی جام گوهر بکار
بیاورد پیش یل نامدار
ز گوهر مرصع مر آن جام زر
نهادند گردان پر خواشخور
دویم نیز در پیش آن نامدار
یکی آئینه پاک و صاف از غبار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو زین باغ طاووس زرین پر
برون شد به شام از حد باختر
هوش مصنوعی: وقتی پر طلایی طاووس از این باغ بیرون آمد، به سمت شام و فراتر از محدوده باختر حرکت کرد.
غزالان مشکین به باغ آمدند
همه چشمها چون چراغ آمدند
هوش مصنوعی: غزالان سیاه‌پوش به باغ آمدند و همه چشم‌ها مانند چراغ‌هایی درخشان شدند.
سه لشکر برابر فرود آمدند
برآمد خروش طلایه بلند
هوش مصنوعی: سه گروه نظامی به طور همزمان به میدان آمدند و در نتیجه، صدای شور و هیجان سربازان بلند شد.
بفرمود ارژنگ تا تخت زر
نهادند و گردان پرخواشجوز
هوش مصنوعی: ارژنگ دستور داد تا تختی از طلا را برپا کنند و دور آن را با پرهای رنگارنگ زینت بخشیدند.
همه یکسره پیش شاه آمدند
کمر بر میان با کلاه آمدند
هوش مصنوعی: همه به صورت یکجا و به احترام شاه حاضر شدند و با کمر بسته و کلاهی بر سر، او را ملاقات کردند.
سپهدار آمد به نزدیک شاه
شه ارژنگ برخواست از روی گاه
هوش مصنوعی: سردار به نزد پادشاه آمد و شاه ارژنگ از جای خود برخاست.
ببوسید چشم و سر نامور
برو بر فشاندند زرو گهر
هوش مصنوعی: چشم و سر محبوب را بوسیدند و زر و جواهر بر او پراکنده کردند.
به گنجور گفت آنکه گفتم بیار
بنه آن بر نامور شهریار
هوش مصنوعی: به گنجور گفت کسی که به او سفارش کردم، آن را به نام پادشاه معروف و بزرگ بیاور.
برفت و بیاورد گنجور شاه
نهادند بر پهلوان سپاه
هوش مصنوعی: شاه گنجینه‌ای را که داشت، بر دوش یک پهلوان از سپاه خود گذاشت و او را به جایی فرستاد.
نخستین یکی جام گوهر بکار
بیاورد پیش یل نامدار
هوش مصنوعی: اولین کسی که به پیش یل نامدار، جامی پر از گوهر آورد.
ز گوهر مرصع مر آن جام زر
نهادند گردان پر خواشخور
هوش مصنوعی: از گوهر نفیس، آن جام زرین را ساختند و در اطراف آن را با پرهای خوش‌رنگ و زیبا تزیین کردند.
دویم نیز در پیش آن نامدار
یکی آئینه پاک و صاف از غبار
هوش مصنوعی: دومین نفر هم در برابر آن شخصیت مشهور، مانند یک آینه تمیز و شفاف از غبار است.