گنجور

بخش ۳۰ - کشته شدن بلال بدست نسناس زنگی گوید

بدو گفت کای زنگی دیو چهر
بگیری زمن دستبردی بدهر
چنانت ز میدان فرستم بدر
که بر تو بگریند مام و پدر
بگفت این و برداشت گرز کشن
بغرید ماننده اهرمن
بزد بر سر گرد نسناس تیز
مر آن گرز کین همچو الماس تیز
فتاد از بر فیل بر خاک خوار
به یک گرز برگشت از کارزار
چو هیتال دید آن رقیب سپاه
که شد کشته بلال در رزمگاه
ز سر شهپر خسروی برگرفت
ببارید خون دست بر سر گرفت
چو برگشت بخت از من خاکسار
چو شد کشته بلال خنجر گزار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدو گفت کای زنگی دیو چهر
بگیری زمن دستبردی بدهر
هوش مصنوعی: به او گفت که ای دیو با چهره زشت، چرا از من غافل شدی و به من آسیب زدی؟
چنانت ز میدان فرستم بدر
که بر تو بگریند مام و پدر
هوش مصنوعی: تو را به قدری از میدان بیرون می‌فرستم که پدر و مادر تو برایت اشک خواهند ریخت.
بگفت این و برداشت گرز کشن
بغرید ماننده اهرمن
هوش مصنوعی: او این را گفت و گرزی را برداشت و چون اهریمن غرید.
بزد بر سر گرد نسناس تیز
مر آن گرز کین همچو الماس تیز
هوش مصنوعی: شخصی تند و چابک، ضربه‌ای محکم به سر یکی از دشمنان می‌زند، مانند میخی که به سختی و تیزی الماس به هدف می‌رسد.
فتاد از بر فیل بر خاک خوار
به یک گرز برگشت از کارزار
هوش مصنوعی: فیل به زمین افتاد و خوار شد، در حالی که با یک ضربه برگردید و از میدان نبرد بازگشت.
چو هیتال دید آن رقیب سپاه
که شد کشته بلال در رزمگاه
هوش مصنوعی: زمانی که هیتال آن رقیب را دید که در میدان نبرد کشته شده و بلال از پا درآمده است، حیرت‌زده شد.
ز سر شهپر خسروی برگرفت
ببارید خون دست بر سر گرفت
هوش مصنوعی: از بالای سر شاه با شکوه، بارانی از خون ریخته شد و او دست خود را بر سر گذاشت.
چو برگشت بخت از من خاکسار
چو شد کشته بلال خنجر گزار
هوش مصنوعی: زمانی که قسمت و شانس از من روی برگرداند، حالتی چون کشته شدن بلال با خنجر پیدا کردم.