بخش ۳۱ - پیدا شدن نقاب دار زرد پوش و رزم او با نسناس گوید
 که از دشت ناگاه برخواست گرد 
 بیامد سواری به سازِ نبرد 
 دگر ره پدیدآمد آن زرد پوش 
 چو دریای آتش برآمد بجوش 
 سره ره به نسناس زنگی گرفت 
 به کردار شیران جنگی گرفت 
 به زنگی یکی حمله آورد تند 
 که گشت از نهیبش دل شیر کند 
 برآورد آن اره زنگی ز کین 
 بدو اندر آمد ز شیر عرین 
 بزد آن چنان برسر نامور 
 که ببرید خود و بشد سوی سر 
 بدزدید از تیغ او سر سوار 
 بزد در زمان تیغ زهر آبدار 
 بدواره نامی که کردش دو نیم 
 دل شاه ارژنگ شد پر ز بیم 
 برآمد ز لشکر غونای کوس 
 شد از بیم رخسار مه سندروس 
 بشد شاد هیتال ازآن ضربدست 
 برآمد ز شادی بجایش نشست 
 همی کرد از افراز فیل دمان 
 سوی رزمگه بر نگاه آن زمان 
 چو زنگی چنان دید برداشت خشت 
 بدو اندر آمد مر آن دیو زشت 
 بیفکند آن خشت زهر آبدار 
 بزد چنگ و بگرفت آن نامدار 
 عنان باز پیچید و زد بر سرش 
 که جوشن بشد چاک هم پیکرش 
 شدش خسته قالب هم از خشت او 
 برافروخت رخساره زشت او 
 که ناگاه گردی برآمد کبود 
 که شد دشت پرگرد و تیره چه دود 
 سیه پوش کردی به رخ برنقاب 
 سمندی بزیرش چو پران عقاب 
 درآمد به نزدیک آن زرد پوش 
 خروشید ماننده شیر زوش 
بخش ۳۰ - کشته شدن بلال بدست نسناس زنگی گوید: بدو گفت کای زنگی دیو چهربخش ۳۲ - پیدا شدن نقابدار سیه پوش و رزم او با نقابدار زرد پوش گوید: بد آن زرد پوش آن سیه پوش گفت 
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 که از دشت ناگاه برخواست گرد 
 بیامد سواری به سازِ نبرد 
هوش مصنوعی: در دشت ناگهان گرد و غباری بلند شد و سواری به همراه ساز و ابزار جنگی به میدان آمد.
 دگر ره پدیدآمد آن زرد پوش 
 چو دریای آتش برآمد بجوش 
هوش مصنوعی: راهی جدید و متفاوت نمایان شد، همانطور که دریاهای آتش از جوش و خروش برمیخیزند.
 سره ره به نسناس زنگی گرفت 
 به کردار شیران جنگی گرفت 
هوش مصنوعی: یک مرد شجاع و قوی مانند شیر، عزم و ارادهای جدی برای مقابله با چالشها به دست آورد و به هدفش رسید.
 به زنگی یکی حمله آورد تند 
 که گشت از نهیبش دل شیر کند 
هوش مصنوعی: یک مرد سیاهپوست به سرعت به کسی حمله کرد و آنچنان ترسناک بود که دل شیر را هم ترساند.
 برآورد آن اره زنگی ز کین 
 بدو اندر آمد ز شیر عرین 
هوش مصنوعی: چنگالی ز زخم و کینه برکشید و به سراغ او رفت، مانند شیر وحشی و درنده.
 بزد آن چنان برسر نامور 
 که ببرید خود و بشد سوی سر 
هوش مصنوعی: او به قدری به شخص مشهور و معروفی ضربه زد که خود را از میان برداشت و به سرای دیگری رفت.
 بدزدید از تیغ او سر سوار 
 بزد در زمان تیغ زهر آبدار 
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای زیبایی از قدرت و خطر سلاح اشاره شده است. میتوان گفت که یک سوارکار در برابر تیغی که زهرآلود و خطرناک است، به سرعت و با احتیاط عمل میکند. این تصویر نشاندهندهی اهمیت هوشیاری و احتیاط در مواجهه با تهدیدات و خطرات است.
 بدواره نامی که کردش دو نیم 
 دل شاه ارژنگ شد پر ز بیم 
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی میپردازد که در گذشته نامی داشته و به دو نیم شده است. دل شاه ارژنگ به خاطر این موضوع پر از ترس و نگرانی شده است. به طور کلی، میتوان گفت که رفتار یا اوضاع نابهنجار باعث ایجاد تنش و استرس در دل پادشاه شده است.
 برآمد ز لشکر غونای کوس 
 شد از بیم رخسار مه سندروس 
هوش مصنوعی: از لشکر غونای، صدای کوس بلند شد و این به خاطر ترس از چهرهی ماه مانند سندروس بود.
 بشد شاد هیتال ازآن ضربدست 
 برآمد ز شادی بجایش نشست 
هوش مصنوعی: هیتال از خوشحالی به شدت شاد شد، زیرا پس از آنکه ضربدست را دریافت کرد، به جای آنکه بایستد، نشست.
 همی کرد از افراز فیل دمان 
 سوی رزمگه بر نگاه آن زمان 
هوش مصنوعی: در آن زمان، فیل بزرگی از شدت شجاعت به سوی میدان جنگ حرکت میکرد و توجه همه را به خود جلب کرده بود.
 چو زنگی چنان دید برداشت خشت 
 بدو اندر آمد مر آن دیو زشت 
هوش مصنوعی: وقتی زنگی آن صحنه را دید، با خود برداشت که خشت را به سمت آن دیو زشت پرتاب کند و به درونش برود.
 بیفکند آن خشت زهر آبدار 
 بزد چنگ و بگرفت آن نامدار 
هوش مصنوعی: آن شخص زهرآلود را به زمین انداخت و سپس با تمام توان خود، با آن نامدار برخورد کرد.
 عنان باز پیچید و زد بر سرش 
 که جوشن بشد چاک هم پیکرش 
هوش مصنوعی: در اینجا، شخصی به ناگهان کنترل اسب خود را از دست میدهد و با شدت به زمین میافتد. به طوری که زرهاش شکسته میشود و بدنش آسیب میبیند.
 شدش خسته قالب هم از خشت او 
 برافروخت رخساره زشت او 
هوش مصنوعی: او از خستگی بدنش، که پر از خشت است، چهره زشتش را نمایان کرده است.
 که ناگاه گردی برآمد کبود 
 که شد دشت پرگرد و تیره چه دود 
هوش مصنوعی: ناگهان گرد و غباری بلند شد و آسمان تاریک شد، به طوری که دشت پر از غبار و تیرگی شد.
 سیه پوش کردی به رخ برنقاب 
 سمندی بزیرش چو پران عقاب 
هوش مصنوعی: تو با پوشش سیاه، چهرهی خود را پوشاندهای و زیر سمندت، مانند پرندهای با شکوه، نشستهای.
 درآمد به نزدیک آن زرد پوش 
 خروشید ماننده شیر زوش 
هوش مصنوعی: به نزد آن فرد زردپوش نزدیک شد و چون شیر به صدا درآمد.

عثمان مختاری