گنجور

بخش ۲۰ - جواب نامه نوشتن ارژنگشاه به هیتالشاه گوید

چنین پاسخ نامه گردید زود
که جز رزم نبود دگر هیچ سود
چو فردا سر از خواب دوشین کشم
سپه بار دیگر بدین کین کشم
درآیم به میدان هیتال شاه
یکی رزم سازم درین کینه گاه
به بینیم تا بر که باشد سپهر
سپهر بلند فروزنده مهر
فرستاده آن نامه بگرفت برد
به نزدیک هیتال با وی سپرد
و زین روی ارژنگ فرمود کوس
نوازند هنگام بانگ خروس
که فردا کمر کینه را بسته ام
که از رزم هیتال دلخسته ام
چو فردا کشد تیغ تیز آفتاب
غو کوس سازد تهی سر ز خواب
یکی رزم سازیم در کینه گاه
که از خون زند موج دریا به ماه
بگفت این و شد زی سراپرده شاه
بخوابید بر تخت آن نیکخواه
سپهدار آمد به خرگاه باز
بخوابید بر تخت زر سرفراز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین پاسخ نامه گردید زود
که جز رزم نبود دگر هیچ سود
هوش مصنوعی: به سرعت این نامه پاسخ داده شد، زیرا جز جنگ و نبرد هیچ چیز دیگری سودی ندارد.
چو فردا سر از خواب دوشین کشم
سپه بار دیگر بدین کین کشم
هوش مصنوعی: وقتی فردا از خواب عمیق بیدار شوم، دوباره به جنگ و کینه پرداخته و انتقام را جستجو می‌کنم.
درآیم به میدان هیتال شاه
یکی رزم سازم درین کینه گاه
هوش مصنوعی: من به میدان نبرد می‌آیم تا با شاه هیتال یکی از رزم‌ها را در این محل که پر از کینه است، آغاز کنم.
به بینیم تا بر که باشد سپهر
سپهر بلند فروزنده مهر
هوش مصنوعی: بیایید ببینیم که در آسمان کیست، آسمانی بلند که خورشید را درخشان می‌سازد.
فرستاده آن نامه بگرفت برد
به نزدیک هیتال با وی سپرد
هوش مصنوعی: فرستاده نامه را دریافت کرد و به نزد هیتال برد و آن را به او سپرد.
و زین روی ارژنگ فرمود کوس
نوازند هنگام بانگ خروس
هوش مصنوعی: به همین دلیل ارژنگ دستور داد که هنگام آواز خروس، طبل‌ها نواخته شود.
که فردا کمر کینه را بسته ام
که از رزم هیتال دلخسته ام
هوش مصنوعی: فردا با تمام قدرت و جدیت به مقابله با دشمنان می‌روم، زیرا از مبارزه و جنگ به ستوه آمده‌ام.
چو فردا کشد تیغ تیز آفتاب
غو کوس سازد تهی سر ز خواب
هوش مصنوعی: وقتی فردا خورشید با شدت تابش خود بیدارمان کند، نغمه‌ای برمی‌خیزد که خواب عمیق را از سرمان می‌پراند.
یکی رزم سازیم در کینه گاه
که از خون زند موج دریا به ماه
هوش مصنوعی: بیایید در میدان نبرد با هم بجنگیم، تا از خون‌مان امواج دریا ماه را روشن کند.
بگفت این و شد زی سراپرده شاه
بخوابید بر تخت آن نیکخواه
هوش مصنوعی: او این را گفت و از چادر شاه بیرون رفت و بر تخت آن نیکوکار خوابش برد.
سپهدار آمد به خرگاه باز
بخوابید بر تخت زر سرفراز
هوش مصنوعی: فرمانده به خیمه‌گاه بازگشت و بر تخت زرین خود که نشانه‌ی بزرگی و افتخار بود، خوابید.