بخش ۱۹ - رسیدن نامه هیتال شاه بارژنگ شاه گوید
فرستاده ای را فرستاد و تفت
فرستاده آن نامه بگرفت رفت
به پیش سپه آمد او با شتاب
بر شاه آمد بهنگام خواب
به شه نامه بسپرد و شاهش بخواند
بجنباند سر در شگفتی بماند
جهانجوی را خواند نزدیک تخت
بدو گفت کای گرد پیروزبخت
چنین نامه را زی من آورده اند
بسی پند افزون در او کرده بند
چه گوئی تو ای گرد پرخاشجوی
کنم آشتی یا شوم رزمجوی
سهبد بدو گفت کاکنون چه سود
که شد ز آتش کین جهان پر ز دود
مجو آشتی رزم او را مجوی
جز از رزم پاسخ جوابی مگوی
به یزدان که گر او شود اژدها
نیابد ز چنگم گه کین رها
گرش زنده تن در نیارم بدار
نباشد نژادم ز سام سوار
مر این رزم مابس دراز اوفتاد
ندارد کسی اینچنین رزم یاد
که خواهم سپه سوی ایران برم
تزلزل به آن مرز شیران برم
چو زی مرز ایران حشر آورم
هنرها پدید از گهر آورم
بداند فرامرز کین بی پدر
چنان از گهر یافت فر هنر
بخش ۱۸ - شناختن شهریار مرجانه جادو را گوید: تو امشب به می شاد با من نشینبخش ۲۰ - جواب نامه نوشتن ارژنگشاه به هیتالشاه گوید: چنین پاسخ نامه گردید زود
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرستاده ای را فرستاد و تفت
فرستاده آن نامه بگرفت رفت
هوش مصنوعی: یکی کسی را به جایی فرستاد و نامهای به همراه او داد، و او آن نامه را دریافت کرد و رفت.
به پیش سپه آمد او با شتاب
بر شاه آمد بهنگام خواب
هوش مصنوعی: او با سرعت به سمت سپاه رفت و در زمان خواب شاه به او نزدیک شد.
به شه نامه بسپرد و شاهش بخواند
بجنباند سر در شگفتی بماند
هوش مصنوعی: او نامهای به شاه داد و درخواستش را به او ارائه کرد، هنگامی که شاه این نامه را خواند، به فکر فرو رفت و در شگفتی ماند.
جهانجوی را خواند نزدیک تخت
بدو گفت کای گرد پیروزبخت
هوش مصنوعی: جهانجو را به نزد تخت فراخواند و گفت: ای کسی که به خوشبختی و پیروزی دست یافتهای!
چنین نامه را زی من آورده اند
بسی پند افزون در او کرده بند
هوش مصنوعی: این نامه را از من آوردهاند و در آن پندهای زیادی را جمع کردهاند.
چه گوئی تو ای گرد پرخاشجوی
کنم آشتی یا شوم رزمجوی
هوش مصنوعی: ای دلداده جنگجو، بگو تو چه باید بکنم؟ آیا باید صلح را انتخاب کنم یا به میدان نبرد بروم؟
سهبد بدو گفت کاکنون چه سود
که شد ز آتش کین جهان پر ز دود
هوش مصنوعی: سهبد به او گفت که الان چه فایدهای دارد وقتی که این دنیا از آتش کینه پر شده و همه جا پر از دود است؟
مجو آشتی رزم او را مجوی
جز از رزم پاسخ جوابی مگوی
هوش مصنوعی: به دنبال صلح و آشتی با شخصی که در جنگ است نباش، چرا که جز از طریق جنگ نمیتوان به جواب مناسبی دست یافت.
به یزدان که گر او شود اژدها
نیابد ز چنگم گه کین رها
هوش مصنوعی: به خداوند قسم که اگر او به شکل اژدها هم درآید، از چنگ من هرگز رهایی نخواهد یافت.
گرش زنده تن در نیارم بدار
نباشد نژادم ز سام سوار
هوش مصنوعی: اگر نتوانم تن او را زنده نگهدارم، نژاد من از سام سوار نخواهد بود.
مر این رزم مابس دراز اوفتاد
ندارد کسی اینچنین رزم یاد
هوش مصنوعی: در این نبرد طولانی، کسی را نمیبینیم که مانند او به یادمانده باشد.
که خواهم سپه سوی ایران برم
تزلزل به آن مرز شیران برم
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که با نیرو به سوی ایران بروم و در مرز شیران، استحکام و ثبات ایجاد کنم.
چو زی مرز ایران حشر آورم
هنرها پدید از گهر آورم
هوش مصنوعی: زمانی که به مرز ایران میرسم، هنرها را به وجود میآورم و مانند گوهرهای ارزشمند خود را نشان میدهم.
بداند فرامرز کین بی پدر
چنان از گهر یافت فر هنر
هوش مصنوعی: فرامرز، که پدر ندارد، به این درک رسید که از ویژگیهای نیکو بهرهمند است و استعدادش را به خوبی نشان میدهد.