گنجور

شمارهٔ ۸ - این مرثیه را جهت افصح البغاء سید حسین روضه خوان گفته

امسال نیست سوز محرم بسان پار
امسال دیده‌ها نه چو پارند اشگبار
امسال نیست زمزمه‌ای در جهان ولی
کو آن نوای زاری و آن ناله‌های زار
امسال اشگها همه در دیده‌هاست جمع
اما روان نمی‌کندش یک سخن گذار
سید حسین روضه کجا شد که سقف چرخ
سازد سیه ز آه محبان نوحه دار
سید حسین روضه کجا شد که پر کند
گوش فلک ز ناله دلهای بی قرار
سید حسین روضه کجا شد که سر دهد
سیلابهای اشک به این نیلگون حصار
افسوس از آن کلام مؤثر که می‌فکند
هم لرزه در زمین و هم آشوب در جدار
صد حیف از آن عبارت دلکش که می‌کشید
از قعر جان ماتمیان آه پرشرار
ای مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببند
وی منبر از فراق تو آتش ز خود برآر
ای حاضران کسی که درین سال غایبست
هست از شما بیاری و ذکری امیدوار
ای دوستان کنید به یک قطره مردمی
با چشم تر کنید چو بر خاک او گذار
محراب را که روی در او بود سال و مه
پشتش خمیده ماند ز حرمان هلال‌وار
منبر که پایه پایه‌اش از پایبوس وی
سرگرم بود پای به گل ماند سوگوار
او رفت و داغ ماتمیان نیم سوز ماند
وین داغ ماند بر جگر اهل روزگار
امسال کز بلاغت او یاد میکنند
بر یاد پار خاک نشینان دل فکار
وز خاک او علم نور میرود
سوی فلک چو شعلهٔ خورشید در غبار
گوئی گذشته است به خاکش شه شهید
با والد ممجد و جد بزرگوار
امسال کز جهان شده دلتنگ و برده است
هنگامه را به ملک وسیع آن گران وقار
دارد خرد گمان که درایوان نشسته است
منب نشین ز غایت تعظیم کردگار
در خدمت رسول بر اطراف منبرش
ارواح انبیاء همه با چشم اشگبار
بر فقره سخنش کرده آفرین
در نقل‌های نوحه او شاه ذوالفقار
خیرالنسا ز غرفهٔ جنت نهاده گوش
بر طرز روضه خوانی اوزار و سوگوار
بر حسن ندبه‌اش حسن از چشم قطره‌ریز
کرده هزار در ثمین بر سمن نثار
شاه شهید خود به عزای خود آمده
وز نقل وی گریسته بر خویش زار زار
غلمان دریده جامه و حورا گشاده مو
اهل بهشت نوحه‌گری کرده اختیار
با آن که در بهشت نمی‌باشد آتشی
رضوان ز غم نشسته بر آتش هزار بار
فریاد محتشم که جهان کم نوا بماند
از نوحه حسین علی خاصه این دیار
روزی که ما رسیم باو وز عطای حق
از زندگان خلد نیابیم در شمار
آن روز در قضای عزای شه شهید
چندان کنیم نوحه که افتد زبان ز کار
یارب به حق شاه حسین آن شه قتیل
کور است جبرئیل امین زار بر مزار
کاین شور بخش مجلس عاشور را به حشر
ساز از شفاعت نبی و آل کامکار
وز ما به روح او برسان آن قدر درود
کز وی رسانده ای به شهیدان نامدار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امسال نیست سوز محرم بسان پار
امسال دیده‌ها نه چو پارند اشگبار
هوش مصنوعی: امسال حال و هوای محرم مانند سال گذشته نیست. امسال، چشمان مردم به اندازه سال گذشته پر از اشک نیست.
امسال نیست زمزمه‌ای در جهان ولی
کو آن نوای زاری و آن ناله‌های زار
هوش مصنوعی: امسال هیچ صدای خوبی در دنیا شنیده نمی‌شود، اما آن نغمه‌های دل‌انگیز و آن ناله‌های غم‌انگیز کجا رفته‌اند؟
امسال اشگها همه در دیده‌هاست جمع
اما روان نمی‌کندش یک سخن گذار
هوش مصنوعی: در این سال، اشک‌ها در چشمان همه جمع شده‌اند، اما هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند آنها را به اینجا بیاورد و رها کند.
سید حسین روضه کجا شد که سقف چرخ
سازد سیه ز آه محبان نوحه دار
هوش مصنوعی: سید حسین روضه کجا رفت که آسمان از ناله و اندوه دوستدارانش تیره و تار شده است؟
سید حسین روضه کجا شد که پر کند
گوش فلک ز ناله دلهای بی قرار
هوش مصنوعی: سید حسین کجا رفت که صدای ناله دل‌های بی‌قرار را به آسمان برساند؟
سید حسین روضه کجا شد که سر دهد
سیلابهای اشک به این نیلگون حصار
هوش مصنوعی: سید حسین کجا رفت که اشک‌ها مانند سیلاب به این حصار نیلگون بریزد؟
افسوس از آن کلام مؤثر که می‌فکند
هم لرزه در زمین و هم آشوب در جدار
هوش مصنوعی: متأسفانه از سخنی که تأثیر زیادی دارد، غفلت می‌شود؛ کلامی که می‌تواند زلزله به پا کند و حتی در دل‌ها و مکان‌ها ایجاد تلاطم کند.
صد حیف از آن عبارت دلکش که می‌کشید
از قعر جان ماتمیان آه پرشرار
هوش مصنوعی: چه افسوس بر آن کلمات زیبا که از عمق جان سوگواران، ناله‌ای پر از شعله و درد را به گوش می‌رساند.
ای مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببند
وی منبر از فراق تو آتش ز خود برآر
هوش مصنوعی: ای مسجد، به خاطر اندوهی که به دوستانت آورده‌ای، در را بر آنها ببند و از فقدان تو، آتش دلتنگی را برفراز منبر شعله‌ور کن.
ای حاضران کسی که درین سال غایبست
هست از شما بیاری و ذکری امیدوار
هوش مصنوعی: ای افرادی که حضور دارید، کسی که در این سال غایب است، به یاری شما نیاز دارد و امیدوار است که نام او را فراموش نکنید.
ای دوستان کنید به یک قطره مردمی
با چشم تر کنید چو بر خاک او گذار
هوش مصنوعی: ای دوستان، با یک قطره اشک بر خاک او بگذارید که نشان‌دهنده‌ی احترام و محبت شما به او باشد.
محراب را که روی در او بود سال و مه
پشتش خمیده ماند ز حرمان هلال‌وار
هوش مصنوعی: سال و ماهی که بر محراب نقش بسته، به خاطر نداشتن هلال، خم و کمرنگ مانده است و نشان از اندوه و حسرت دارد.
منبر که پایه پایه‌اش از پایبوس وی
سرگرم بود پای به گل ماند سوگوار
هوش مصنوعی: منبر که پایه‌اش به پای بوس او وابسته بود، اکنون در گل مانده و در عزا به سر می‌برد.
او رفت و داغ ماتمیان نیم سوز ماند
وین داغ ماند بر جگر اهل روزگار
هوش مصنوعی: او رفت و غمی عمیق برای بازماندگان به‌جا گذاشت و این غم همچنان بر دل مردمان زمانه سنگینی می‌کند.
امسال کز بلاغت او یاد میکنند
بر یاد پار خاک نشینان دل فکار
هوش مصنوعی: امسال به خاطر سخنان شیوا و دلنشین او صحبت می‌شود، در حالی که به یاد آدم‌های ساده و بی‌خبر از دنیا هم هستند که در خاک زندگی می‌کنند.
وز خاک او علم نور میرود
سوی فلک چو شعلهٔ خورشید در غبار
هوش مصنوعی: از خاک او دانش و نور به سمت آسمان می‌رود، مثل شعلهٔ خورشید که در میان غبار می‌درخشد.
گوئی گذشته است به خاکش شه شهید
با والد ممجد و جد بزرگوار
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که شخصی از خانواده‌ای محترم و بزرگ، در خاک و سرزمین خود به شهادت رسیده است. این فرد از نسل نیکوکاران و با فضیلت است و به نوعی به یاد و خاطره او احترام گذاشته می‌شود.
امسال کز جهان شده دلتنگ و برده است
هنگامه را به ملک وسیع آن گران وقار
هوش مصنوعی: امسال دلشوره‌ای در دل‌ها حاکم شده و غوغایی به راه افتاده که با وقار و سنگینی، به سرزمین وسیع‌تری منتقل شده است.
دارد خرد گمان که درایوان نشسته است
منب نشین ز غایت تعظیم کردگار
هوش مصنوعی: خرد تصور می‌کند که در کاخی بزرگ نشسته است، در حالی که مقام و منزلتش تنها به خاطر احترام به خداوند است.
در خدمت رسول بر اطراف منبرش
ارواح انبیاء همه با چشم اشگبار
هوش مصنوعی: در اطراف منبر رسول، ارواح پیامبران دیگر با چشمانی پر از اشک، در خدمت او حضور دارند.
بر فقره سخنش کرده آفرین
در نقل‌های نوحه او شاه ذوالفقار
هوش مصنوعی: سخنان او به قدری زیبا و تأثیرگذار است که همگان بر او آفرین می‌گویند. در نوحه‌هایش، او به مانند شاه ذوالفقار، قدرت و grandeur خاصی دارد.
خیرالنسا ز غرفهٔ جنت نهاده گوش
بر طرز روضه خوانی اوزار و سوگوار
هوش مصنوعی: بهترین زنان به گوشه‌ای از بهشت نشسته و به صدای روضه خوانی و ناله‌های سوگوارانه او گوش می‌دهد.
بر حسن ندبه‌اش حسن از چشم قطره‌ریز
کرده هزار در ثمین بر سمن نثار
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی صدای ندا، از چشمانم باران عشق ریخته شده و هزاران گل نازک و خوشبو به درخت سمن هدیه می‌شود.
شاه شهید خود به عزای خود آمده
وز نقل وی گریسته بر خویش زار زار
هوش مصنوعی: پادشاه شهید به یاد خود و برای سوگواری‌اش آمده و به خاطر او، به شدت بر خود می‌گرید.
غلمان دریده جامه و حورا گشاده مو
اهل بهشت نوحه‌گری کرده اختیار
هوش مصنوعی: در بهشت، جوانان زیبا لباس‌هایی سفره‌ای بر تن دارند و حوریان با موهای گشوده، به زیبایی و شادی مراسمی را برگزار کرده‌اند.
با آن که در بهشت نمی‌باشد آتشی
رضوان ز غم نشسته بر آتش هزار بار
هوش مصنوعی: هرچند در بهشت آتشی وجود ندارد، اما غم و اندوه مانند آتشی هزار بار در دل نشسته است.
فریاد محتشم که جهان کم نوا بماند
از نوحه حسین علی خاصه این دیار
هوش مصنوعی: محتشم فریاد می‌زند که دنیا بی‌صدا باقی نماند، به‌خصوص این سرزمین، از سوگواری حسین علی.
روزی که ما رسیم باو وز عطای حق
از زندگان خلد نیابیم در شمار
هوش مصنوعی: زمانی که ما به او می‌رسیم و از بخشش‌های خدا بهره‌مند می‌شویم، دیگر زندگی earthly را در شمار نخواهیم آورد.
آن روز در قضای عزای شه شهید
چندان کنیم نوحه که افتد زبان ز کار
هوش مصنوعی: در آن روز باید به حدی عزاداری کنیم و نوحه بخوانیم که زبانمان از بیان احساسات و نظراتمان ناتوان شود.
یارب به حق شاه حسین آن شه قتیل
کور است جبرئیل امین زار بر مزار
هوش مصنوعی: الهی، به حق شاه حسین، آن شهید بزرگوار، جبرئیل امین در کنار مزار او به شدت ناله و گریه می‌کند.
کاین شور بخش مجلس عاشور را به حشر
ساز از شفاعت نبی و آل کامکار
هوش مصنوعی: این شور و حال که در مجلس عاشورا برقرار است، به مانند روز قیامت و رستاخیز است، و امیدواریم که با شفاعت پیامبر و اهل بیتش، به نعمت و کامیابی دست یابیم.
وز ما به روح او برسان آن قدر درود
کز وی رسانده ای به شهیدان نامدار
هوش مصنوعی: برای او به روحش آن قدر سلام و درود بفرست که تو نیز به شهیدان معروف رسانده‌ای.

حاشیه ها

1389/05/12 08:08
مجید سیدی

در بیت هفتم مصرع اول موثر به اشتباه مثر درج شده است:
افسوس از آن کلام موثر که می‌فکند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/05/12 08:08
مجید سیدی

ای مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببند
صحیح است.

---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1391/08/18 09:11
رضوی

در بیت زیر کلمه صحیح منبر میباشد:
دارد خرد گمان که درایوان نشسته است
منبر نشین ز غایت تعظیم کردگار

1391/10/04 16:01
علی

با سلام و احترام
این نیز ترگیب بند نیست بلکه قصیده است و باید به جای خودش منتقل شود.
موفق باشید

1398/06/12 10:09
اکبر ستاری

سلام
آقای دکتر میلاد عظیمی افصح‌البلغا نوشته‌اند و شما افصح‌البغا که بغا به معنی هیز و روسپی است لطفا بررسی کنید و در صورت یکه اشتباه تایپی است اصلاح فرمایید.