شمارهٔ ۴۱ - وله ایضا
ابوالفتح بیک آن گرامی جوان
که رخت بقا سوی عقبی کشید
غریو از جهان خاست کان شاخ گل
به آن تازگی پا ز دنیا کشید
چو تاریخ او خواستم عقل گفت
ابوالفتح بیک از جهان پا کشید
شمارهٔ ۴۰ - وله ایضا: محتشم تا کی کشم از ناسزاگویان عذابشمارهٔ ۴۲ - وله ایضا: هر هنر من که زانگیز طبع
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابوالفتح بیک آن گرامی جوان
که رخت بقا سوی عقبی کشید
هوش مصنوعی: ابوالفتح بیک، جوان عزیز و محترمی بود که به سوی دنیای دیگر رفت و زندگیاش را ترک کرد.
غریو از جهان خاست کان شاخ گل
به آن تازگی پا ز دنیا کشید
هوش مصنوعی: صدای بلندی از جهان بلند شد زیرا آن گل زیبا، با تازگی خود، به زندگی دنیا خداحافظی کرد.
چو تاریخ او خواستم عقل گفت
ابوالفتح بیک از جهان پا کشید
هوش مصنوعی: وقتی که خواستم تاریخ او را بررسی کنم، عقل به من گفت که ابوالفتح بیک از دنیا رخت بربسته است.