گنجور

شمارهٔ ۴۰ - وله ایضا

محتشم تا کی کشم از ناسزاگویان عذاب
آخر از بی‌طاقتی تیغ جزا خواهم کشید
گر حسام هجو خواهم داشت زین پس در غلاف
برخلاف ماسلف آزارها خواهم کشید
می‌زند چون تیغ طعنم خواه دشمن خواه دوست
می‌کشم تیغ زبان ورنه جفا خواهم کشید
تا غنیمان را کنم هریک به کنجی منزوی
خویش را بیرون ز کنج انزوا خواهم کشید
بر عقاب طبع چون خواهم زدن با یک ستیز
نیک و بد را بر عقابین پر هجا خواهم کشید
هرکه بی‌اندیشه است از قلزم اندیشه‌ام
کشتی عیشش به گرداب فنا خواهم کشید
در قفای من زبان هر که می‌گردد به خبث
من به تیغ هجو بیرون از قفا خواهم کشید
چون به زور طبع قلاب نفس خواهم فکند
پیر و برنا را به کام اژدها خواهم کشید
تا ز تیغ بیم گردد زهرهٔ بیگانه چاک
انتقام اول ز خویش و آشنا خواهم کشید
تا بساط این و آن بر هم خورد زابیات هجو
لشگر آفت به میدان بلا خواهم کشید
دیدهٔ اغیار خواهم کند و در چشم امید
یار را هم داروی خوف و رجا خواهم کشید
بهر دشمن دار عبرت خواهم اندر شهر زد
دوست را هم کرسی از زیر پا خواهم کشید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محتشم تا کی کشم از ناسزاگویان عذاب
آخر از بی‌طاقتی تیغ جزا خواهم کشید
هوش مصنوعی: چقدر باید از بدگویی‌ها و حرف‌های ناپسند دیگران رنج ببرم؟ بالاخره از شدت ناامیدی به انتقام و واکنش شدید فکر می‌کنم.
گر حسام هجو خواهم داشت زین پس در غلاف
برخلاف ماسلف آزارها خواهم کشید
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به انتقاد بپردازم، دیگر از شمشیر نخواهم استفاده کرد و به جای آن، تحت فشار و دردسرهایی قرار می‌گیرم که قبل‌تر تحمل نمی‌کردم.
می‌زند چون تیغ طعنم خواه دشمن خواه دوست
می‌کشم تیغ زبان ورنه جفا خواهم کشید
هوش مصنوعی: هرگاه کسی به من بی‌احترامی کند، چه دشمن باشد و چه دوست، من با زبان تند و تیزم پاسخ می‌دهم. اگر چاره‌ای نباشد، ممکن است به انسان‌ها آسیب برسانم.
تا غنیمان را کنم هریک به کنجی منزوی
خویش را بیرون ز کنج انزوا خواهم کشید
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانم استفاده بهتری از فرصت‌ها ببرم، قصد دارم هر یک از افراد را از انزوای خود خارج کنم و به آنها کمک کنم تا فضا را ترک کنند.
بر عقاب طبع چون خواهم زدن با یک ستیز
نیک و بد را بر عقابین پر هجا خواهم کشید
هوش مصنوعی: وقتی بخواهم با پرنده‌ای بزرگ مثل عقاب رقابت کنم، باید در یک نبرد خوب و بد، قدرت و ویژگی‌های آن را به چالش بکشم.
هرکه بی‌اندیشه است از قلزم اندیشه‌ام
کشتی عیشش به گرداب فنا خواهم کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون تفکر و اندیشه زندگی کند، من کشتی خوشی‌اش را به سمت گرداب نابودی خواهم برد.
در قفای من زبان هر که می‌گردد به خبث
من به تیغ هجو بیرون از قفا خواهم کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که پشت سر من صحبت بدی می‌کند، من او را با زبان تند و طعنه‌آمیزم تا حدی نقد می‌کنم که دیگر جرات نکند در غیاب من بدگویی کند.
چون به زور طبع قلاب نفس خواهم فکند
پیر و برنا را به کام اژدها خواهم کشید
هوش مصنوعی: به خاطر تمایل و کشش طبیعی‌ام، می‌خواهم هر دو گروه پیر و جوان را به دام افکار و خواسته‌های خود بیندازم و آن‌ها را به سمت هلاکت و نابودی ببرم.
تا ز تیغ بیم گردد زهرهٔ بیگانه چاک
انتقام اول ز خویش و آشنا خواهم کشید
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر تیغ بترسم، جرات انتقام از بیگانه را ندارم و ابتدا باید از خودم و آشناهایم انتقام بگیرم.
تا بساط این و آن بر هم خورد زابیات هجو
لشگر آفت به میدان بلا خواهم کشید
هوش مصنوعی: تا وقتی که این حواشی و جنجال‌ها به هم بریزد، من شعرهایی سخیف و ناپسند درباره لشکر بلا به میدان می‌آورم.
دیدهٔ اغیار خواهم کند و در چشم امید
یار را هم داروی خوف و رجا خواهم کشید
هوش مصنوعی: می‌خواهم به دیگران چشم بدوزم و در عین حال امید و ترس را در چشم محبوب خود ببینم.
بهر دشمن دار عبرت خواهم اندر شهر زد
دوست را هم کرسی از زیر پا خواهم کشید
هوش مصنوعی: من برای دشمن خود درس عبرتی تهیه می‌کنم، حتی در شهر، دوست را هم از جایش برداشته و زیر پای او جایگاهش را خالی خواهم کرد.