شمارهٔ ۳۰ - در تقاضای صله فرماید
ای به ذات کریم بیهمتا
وی به طبع سلیم بیمانند
وی به نخجیر گاه دهر تو را
شیر گردون کمینه صید کمند
ظل قدرت چو آسمان عالی
قدر ظلت چو آفتاب بلند
در رهت همچو بندگان همه روز
خور به تشریف چاکری خرسند
بر درت همچو چاکران همه شب
مه به عنوان بندگی دربند
افتابا سپهر ایوا نا
ای به عونت سپهر حاجتمند
وی به لطف تو چرخ اطلس بود
از مه و افتاب زیور بند
خلعتی کز تن مبارک خود
وعده کردی به این فقیر نژند
بس که میباید از تن تو شرف
که نیاید ز خلق چشم گزند
ترسم آن دم که لطف فرمائی
از بر من فرشتهها به برند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به ذات کریم بیهمتا
وی به طبع سلیم بیمانند
هوش مصنوعی: تو ای ذات بخشنده و یگانه، و تو ای دارای فطرت پاک و بیبدیل.
وی به نخجیر گاه دهر تو را
شیر گردون کمینه صید کمند
هوش مصنوعی: او به شکارگاه زمانه، تو را به عنوان طعمهای ارزشمند نگاه میکند.
ظل قدرت چو آسمان عالی
قدر ظلت چو آفتاب بلند
هوش مصنوعی: سایه قدرت مانند آسمان وسیع و باعظمت است و مانند خورشید در حالتی بلند و تابناک قرار دارد.
در رهت همچو بندگان همه روز
خور به تشریف چاکری خرسند
هوش مصنوعی: در راه تو، همچون بندگان، هر روز با کمال احترام و خوشحالی به خدمتگزاری مشغول هستم.
بر درت همچو چاکران همه شب
مه به عنوان بندگی دربند
هوش مصنوعی: هر شب مثل خدمتگزاران، در برابر در تو ایستادهام و به خاطر عشق و بندگی، به ستارهها نگاه میکنم.
افتابا سپهر ایوا نا
ای به عونت سپهر حاجتمند
هوش مصنوعی: ای آفتاب، من در آسمان به یاری تو نیازمندم.
وی به لطف تو چرخ اطلس بود
از مه و افتاب زیور بند
هوش مصنوعی: او به لطف تو به مانند آسمان بزرگ و زیبایی است که با نور ماه و خورشید زینت یافته است.
خلعتی کز تن مبارک خود
وعده کردی به این فقیر نژند
هوش مصنوعی: لباسی که از تن پاک و مبارک خود به من وعده دادی، ای فقیر غمگین.
بس که میباید از تن تو شرف
که نیاید ز خلق چشم گزند
هوش مصنوعی: بسیار باید از شخصیت و مقام تو محافظت کرد تا آسیب و چشمزخم از سوی دیگران به تو نرسد.
ترسم آن دم که لطف فرمائی
از بر من فرشتهها به برند
هوش مصنوعی: میترسم زمانی که تو به من لطف و محبت کنی، فرشتهها مرا از نزد تو دور کنند.