گنجور

شمارهٔ ۲۹ - ایضا در مرثیه

مه اوج سیادت میر جعفر
ز علم جعفری چون کامجو شد
به ملک دانش از نوسکه‌ای زد
که نقد علم ازو بس تازه رو شد
چو باد آن گاه راه کعبه سر کرد
وزان خاک وجودش مشگ بو شد
بر او بارید چندان ابر رحمت
که غرق لجه لاتقنطو شد
پس از طغیان طوفان حوادث
چو یونس سیر بحرش آرزو شد
سرشک بحر بر افلاک زد موج
که موجش دام مرغ روح او شد
چو تاریخش طلب کردند گفتم
به دریای اجل یونس فرو شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه اوج سیادت میر جعفر
ز علم جعفری چون کامجو شد
هوش مصنوعی: مهی که اوج اقتدار میر جعفر بود، وقتی از علم جعفری بهره‌مند شد، به کام خود رسید.
به ملک دانش از نوسکه‌ای زد
که نقد علم ازو بس تازه رو شد
هوش مصنوعی: او با یک اشاره و اشاره به دانش، توانست علم را به شکلی تازه و نو ارائه دهد.
چو باد آن گاه راه کعبه سر کرد
وزان خاک وجودش مشگ بو شد
هوش مصنوعی: وقتی که باد به آن سوی می‌وزد، راه کعبه را نشان می‌دهد و از آن خاک وجودش عطر خوشی ساطع می‌شود.
بر او بارید چندان ابر رحمت
که غرق لجه لاتقنطو شد
هوش مصنوعی: باران رحمت آن‌قدر بر او نازل شد که او در دریا مساعدت غرق شد.
پس از طغیان طوفان حوادث
چو یونس سیر بحرش آرزو شد
هوش مصنوعی: پس از اینکه حوادث و مشکلات به اوج خود رسیدند و آرامش برقرار شد، مثل یونس که در دریا به آرزویش رسید، او نیز به خواسته‌های دلش دست خواهد یافت.
سرشک بحر بر افلاک زد موج
که موجش دام مرغ روح او شد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که احساسات عمیق و غمناک مانند دریا، به آسمان‌ها نفوذ کرده و به نوعی آتشینی در روح فرد ایجاد کرده است. این احساسات به گونه‌ای عمل می‌کنند که روح فرد را به دام می‌اندازند و او را درگیر خود می‌سازند.
چو تاریخش طلب کردند گفتم
به دریای اجل یونس فرو شد
هوش مصنوعی: وقتی از من خواستند تا تاریخ او را بگویم، پاسخ دادم که او در دریای سرنوشت مانند یونس غرق شده است.