گنجور

شمارهٔ ۲۱ - وله ایضا

ایا ملاذ سلاطین که کردگار تو را
زیاده از همه اسباب شوکت و شان داد
ایا معاذ خواقین که شخص قدرت تو
محال‌ها همه را آشتی با مکان داد
زمان تو و دور والدتست
که داد داوری اندر بساط دوران داد
عنایت متزلزل زبان صاحب جمع
که بستنش ز زبونی به هیچ نتوان داد
به آن زبان که به حرفی سه بار می‌گیرد
گرفته اقشمه‌ای از من و به دیوان داد
به این فسانه که تا بیست روز اگر نکنم
ادای قسمت آن بایدم دو چندان داد
کنون گذشته سه ماه تمام حالت او
به آن رسیده که خواهد به جای زر جان داد
از آن مقید قید شدید سلطانی
که غیر وعده نخواهد به قرض خواهان داد
زبان حال بگوشم چو خواند آیهٔ یاس
بشیری آمد از پی نوای احسان داد
که در گرفتن زر آن حرامی ناکس
به هیچ کس متوسل مشو که سلطان داد
تبارک‌الله ازین همت و سخاوت وجود
که از کرم به تو پروردگار دیان داد
ز بذل جود تو بیخ خزاین رفت
به باد دست تو خاک دفاین کان داد
تمام خوی شده از ابریم کشیده چکید
ز بس که موهبتت انفعال عمان داد
سخن نگشته به لب آشنا به فعل آمد
بهر چه رای تو در کار دهر فرمان داد
مدبران بنگر کاین سپهر خوش تدبیر
چه کردگار مرا چون به لطف سامان داد
کسی که دهر زبان زمانه‌اش میخواند
ز مکر بازی او بی‌زبانی آسان داد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا ملاذ سلاطین که کردگار تو را
زیاده از همه اسباب شوکت و شان داد
هوش مصنوعی: آیا ای پناهگاه سلاطین، خداوند تو را بیش از هر چیز دیگری به عزت و عظمت بخشیده است؟
ایا معاذ خواقین که شخص قدرت تو
محال‌ها همه را آشتی با مکان داد
هوش مصنوعی: آیا معاذ، آیا تو نمی‌دانی که قدرت تو توانسته است تمامی امور غیرممکن را بر طرف کرده و با هر مکانی سازگار شود؟
زمان تو و دور والدتست
که داد داوری اندر بساط دوران داد
هوش مصنوعی: زمانی که تو زندگی می‌کنی و درست در زمانی که والدینت وجود دارند، درست است که قضاوت و داوری در مورد اوضاع زندگی به وجود آمده است.
عنایت متزلزل زبان صاحب جمع
که بستنش ز زبونی به هیچ نتوان داد
هوش مصنوعی: توجه و دقتی که به سخنران یا صاحب جمع می‌شود، از نظر او در حالتی نااستوار و ناپایدار قرار دارد، به طوری که نمی‌توان به خاطر ضعف و ناتوانی، آن را به سادگی و بدون توجه قطع کرد.
به آن زبان که به حرفی سه بار می‌گیرد
گرفته اقشمه‌ای از من و به دیوان داد
هوش مصنوعی: به زبانی که با گفتن یک کلمه سه بار آن را توضیح می‌دهد، از من پیامی را گرفته و به دیوان سپرد.
به این فسانه که تا بیست روز اگر نکنم
ادای قسمت آن بایدم دو چندان داد
هوش مصنوعی: به این داستان توجه کن که اگر در مدت بیست روز نتوانم وظیفه‌ام را انجام دهم، باید دو برابر آنچه را که از من انتظار می‌رود، بپردازم.
کنون گذشته سه ماه تمام حالت او
به آن رسیده که خواهد به جای زر جان داد
هوش مصنوعی: حالا سه ماه کامل گذشته و حال او به جایی رسیده که آماده است به جای طلا و ثروت، جان خود را فدای عشق کند.
از آن مقید قید شدید سلطانی
که غیر وعده نخواهد به قرض خواهان داد
هوش مصنوعی: سلطان، به گونه‌ای سختگیر و متعهد است که هیچ‌کس جز آنچه وعده داده است، نمی‌تواند از او چیزی طلب کند.
زبان حال بگوشم چو خواند آیهٔ یاس
بشیری آمد از پی نوای احسان داد
هوش مصنوعی: زمانی که به گوشم پیام یاس را می‌خواندند، احساس خوشی و آرامش کردم که مثل نوید بخشندگی و محبت به من رسید.
که در گرفتن زر آن حرامی ناکس
به هیچ کس متوسل مشو که سلطان داد
هوش مصنوعی: در گرفتن طلا و ثروت، به هیچ کس مراجعه نکن، زیرا فقط حاکم و ستمگر از این ثروت بهره‌مند خواهد شد.
تبارک‌الله ازین همت و سخاوت وجود
که از کرم به تو پروردگار دیان داد
هوش مصنوعی: ستایش خداوندی که این اراده و بزرگ‌منشی در وجود تو است و به خاطر نیکی‌ها و بخشندگی‌ات، تو را ستوده است.
ز بذل جود تو بیخ خزاین رفت
به باد دست تو خاک دفاین کان داد
هوش مصنوعی: از بخشش و کرم تو، گنجینه‌ها به هدر رفت و دست تو مانند خاک به چیزهای بی‌ارزش تبدیل شد.
تمام خوی شده از ابریم کشیده چکید
ز بس که موهبتت انفعال عمان داد
هوش مصنوعی: به خاطر بارش باران‌های مملو از برکت، تمام گل‌ها و زیبایی‌های زمین تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و از این موهبت ارزشمند بهره‌مند شده‌اند.
سخن نگشته به لب آشنا به فعل آمد
بهر چه رای تو در کار دهر فرمان داد
هوش مصنوعی: صحبت که به زبان آشنا نیامده، به عمل درآمده است. برای چه هدفی تو در زندگی تصمیم گرفتی و دستوری صادر کردی؟
مدبران بنگر کاین سپهر خوش تدبیر
چه کردگار مرا چون به لطف سامان داد
هوش مصنوعی: مدیران و تدبیرکنندگان، به این آسمان زیبا و هوشمند نگاه کنید که چگونه خالق من به لطف و مهربانی‌اش مرا سامان بخشیده است.
کسی که دهر زبان زمانه‌اش میخواند
ز مکر بازی او بی‌زبانی آسان داد
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیا به خوبی خود را به دیگران معرفی می‌کند و از حیله‌گری‌هایش بهره می‌برد، به آسانی سبب نادانی و بی‌خبری دیگران می‌شود.