گنجور

شمارهٔ ۲۰ - وله فی مرثیه

گلبرگ نو دمیدهٔ محمد تقی که بود
پاکیزه طینت و ملکی خوی و پاکزاد
در باغ دهر نشو و نمائی نیافته
از تند باد حادثه ناگاه شد به باد
در چشمه سار چشم زند دیدهٔ پدر
صد جوی خون ز هجر گل روی خود گشاد
ای همنشین اگر طلبند از تو هم‌دمان
تاریخ آن لطیف گل گلشن مراد
بلبل صفت برآر ز دل نالهٔ حزین
وان گه بگوی رفت چو برگ گلی به باد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلبرگ نو دمیدهٔ محمد تقی که بود
پاکیزه طینت و ملکی خوی و پاکزاد
هوش مصنوعی: گلبرگ تازه‌ای که از محمدتقی رشد کرده، کسی است که ذاتاً پاک و نجیب بوده و از خانواده‌ای شایسته و محترم آمده است.
در باغ دهر نشو و نمائی نیافته
از تند باد حادثه ناگاه شد به باد
هوش مصنوعی: در زندگی، اگرچه ممکن است در جایی رشد کرده و شکوفا شویم، اما ناگهان با حوادث و مشکلات غیرمنتظره‌ای روبرو می‌شویم که می‌تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد.
در چشمه سار چشم زند دیدهٔ پدر
صد جوی خون ز هجر گل روی خود گشاد
هوش مصنوعی: در کنار چشمهٔ چشم پدر، صد جوی خون از دوری چهرهٔ زیبا و گلگونش جاری شده است.
ای همنشین اگر طلبند از تو هم‌دمان
تاریخ آن لطیف گل گلشن مراد
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر از تو بخواهند که با همدمانت درباره تاریخ آن گل زیبای باغ آرزوها سخن بگویی، در آن صورت چه خواهی گفت؟
بلبل صفت برآر ز دل نالهٔ حزین
وان گه بگوی رفت چو برگ گلی به باد
هوش مصنوعی: بلبل، با صفای دل، از ناله‌های غمگین خود بگو و سپس بگویید که همچون برگ گلی به دست باد رفته است.