گنجور

شمارهٔ ۱۴ - قطعه

تا رخش طبعم از پی معنی تکاور است
میدان نورد مدحت مقصود قشر است
آن بی‌نماز کعب که جسم پلید او
از خاکروب دیر کشیشان مخمر است
وان حیله ساز شوم که تا زاده مادرش
در مکر و زرق و شید به شیطان برابر است
دستار سرخ اوست عروسانه معجری
وان عقده‌ها نمونه چین‌های معجر است
آن گنبدی که بر سرش از چار خانگیست
چون می‌نهد به خانه قوچی برابر است
از استر چموش فزونست بد رگیش
وزخر به زیر قنتر دوران زبون‌تر است
قنتر کشیده گر سوی بازارش آورند
گویند از امتحان که خریدار این خر است
چون خان و مان سیه شده‌ای از زر حرام
بیعش کند به یک دو سه پولی که در خور است
گر قنترش کنند به حیلت ز سر برون
عذر آورند کاین ز الاغان دیگر است
فی‌الحال فسخ بیع کند مشتری ز خشم
گوید کزین معامله مقصود قنتر است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا رخش طبعم از پی معنی تکاور است
میدان نورد مدحت مقصود قشر است
هوش مصنوعی: روان و شفاف بودن روح من به دنبال درک و مفهوم است، در حالی که هنر و ستایش فقط سطحی و ظاهری هستند و به عمق هدف نمی‌رسند.
آن بی‌نماز کعب که جسم پلید او
از خاکروب دیر کشیشان مخمر است
هوش مصنوعی: آن کعبه‌ای که در آن نماز خوانده نمی‌شود، جایی است که جسم ناپاک او از خاکی تشکیل شده که در آنجا، دیرهای کشیشان وجود دارد.
وان حیله ساز شوم که تا زاده مادرش
در مکر و زرق و شید به شیطان برابر است
هوش مصنوعی: من هم به گونه‌ای فریبنده و حیله‌گر می‌شوم که فرزند مادرش در فریبکاری و دلفریبی به شیطان شباهت دارد.
دستار سرخ اوست عروسانه معجری
وان عقده‌ها نمونه چین‌های معجر است
هوش مصنوعی: دستار قرمز او مانند زینت و زیبایی برای عروس است و این گره‌ها نمایانگر چین‌های این زینت می‌باشد.
آن گنبدی که بر سرش از چار خانگیست
چون می‌نهد به خانه قوچی برابر است
هوش مصنوعی: گنبدی که بر بالای چهار دیواری است، وقتی قوچی در برابر آن قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده‌ی تناسب و هماهنگی آن با ساختمان است.
از استر چموش فزونست بد رگیش
وزخر به زیر قنتر دوران زبون‌تر است
هوش مصنوعی: زبانش به خوبی توانایی بیان ندارد و از خصلت‌های بد آن بیشتر است، همچنین در مقایسه با ارتقاء و عظمت خود در زیر قنطره یا پل، زبون‌تر و حقیرتر به نظر می‌رسد.
قنتر کشیده گر سوی بازارش آورند
گویند از امتحان که خریدار این خر است
هوش مصنوعی: اگر حیوان بارکش را به بازار ببرید، می‌گویند که این خر از امتحان و سنجش خریدارش انتخاب شده است.
چون خان و مان سیه شده‌ای از زر حرام
بیعش کند به یک دو سه پولی که در خور است
هوش مصنوعی: به خاطر پول حرامی که به دست آورده‌ای، منزلت و جایگاه تو خراب شده است و حالا برای فروش آن، به هر قیمتی که پیشنهاد می‌شود راضی هستی.
گر قنترش کنند به حیلت ز سر برون
عذر آورند کاین ز الاغان دیگر است
هوش مصنوعی: اگر کسی با ترفند و فریب به تنگنایی بیفتد، به آسانی می‌تواند از پشتیبانی و حمایت دیگران استفاده کند و بهانه بیاورد که این مشکل از جنس مسائل دیگر است.
فی‌الحال فسخ بیع کند مشتری ز خشم
گوید کزین معامله مقصود قنتر است
هوش مصنوعی: مشتری در حال حاضر از روی خشم قرارداد را باطل می‌کند و می‌گوید که هدف از این معامله تنها سود شخصی است.