شمارهٔ ۱۲
اشعث طماع عهد خود جمال قصه خوان
آن که چون او طامعی در بحر و بر صورت نبست
جمریانش ناگهان کشتند و هر فردی که بود
رست از اخذ و جهید آن خر گدای زرپرست
عقل چون تاریخ قتلش خواست از پیر خرد
گفت هر فردی که بود از اشعث طماع رست
شمارهٔ ۱۱ - در ماده تاریخ فوت فرماید: میر ملک رتبه که ممتاز بودشمارهٔ ۱۳ - وله ایضا: خورشید آسمان وزارت که روی ملک
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اشعث طماع عهد خود جمال قصه خوان
آن که چون او طامعی در بحر و بر صورت نبست
هوش مصنوعی: شخصی که ریشش نامرتب است و به مال دنیا چشم دوخته، در زندگی خود همچون داستانی است که دیگران از آن میگذرانند. او مانند طمعکاران دیگر، در دریا و خشکی به دنبال مال و منال میگردد، اما هرگز به زیبایی و ظاهری که شایستهاش باشد، نرسیده است.
جمریانش ناگهان کشتند و هر فردی که بود
رست از اخذ و جهید آن خر گدای زرپرست
هوش مصنوعی: ناگهان تلاششان بیثمر شد و هر کسی که در آنجا بود، از این وضعیت رهایی یافت و آن درشتگوشه خسیس را کنار گذاشت.
عقل چون تاریخ قتلش خواست از پیر خرد
گفت هر فردی که بود از اشعث طماع رست
هوش مصنوعی: عقل وقتی فهمید که به خطر افتاده، از پیر خرد پرسید که آیا هیچکس از افراد طماع و خسیس نجات پیدا کرده است؟