گنجور

شمارهٔ ۱۰ - ایضا ماده تاریخ

گل گلشن لطف عبدالغنی
که بادش بهشت معلی نصیب
به غربت فتاد و شراب اجل
شد از جام دورش همان جا نصیب
ولی چون پس از اربعینی شدش
چنین منزلی راحت‌افزا نصیب
خرد فکر تاریخ وی کرد و گفت
چه جای مبارک شد او را نصیب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل گلشن لطف عبدالغنی
که بادش بهشت معلی نصیب
هوش مصنوعی: گل زیبا و دل‌نواز گلستان، ثمره‌ی محبت و بخشش عبدالغنی است که نسیم آن بهشت عالی را برایش به ارمغان آورده است.
به غربت فتاد و شراب اجل
شد از جام دورش همان جا نصیب
هوش مصنوعی: او به غربت افتاده و به خاطر دوری از خود، مرگش همچون شرابی در جام به او رسید.
ولی چون پس از اربعینی شدش
چنین منزلی راحت‌افزا نصیب
هوش مصنوعی: اما بعد از گذشت چهل روز، به این وضعیت خوشایند و آرامش‌بخش دست یافت.
خرد فکر تاریخ وی کرد و گفت
چه جای مبارک شد او را نصیب
هوش مصنوعی: او به بررسی و تفکر در مورد تاریخ پرداخت و گفت که او به چه مکان پربرکتی دست یافته است.