گنجور

شمارهٔ ۶۹

گویِ میدانِ محبت سَرِ اهل نظر است
گرد این عرصه مگردید که سر در خطر است
سینهٔ تنگ پر از آه و تنگ پردهٔ راز
چون کنم آه که یک پرده و صد پرده‌در است
چو هنر، سوزِ تو گه، دود برآرد ز جهان
که بسوزی تو و دود از تو نخیزد هنر است
گشت دیر آمدن صبحِ وصالم گوئی
که شب هجر مرا صبح قیامت سحر است
مژده ای دل، که به قصد تو مهی بسته کمر
که کمر بستهٔ او صد مه زرین کمر است
غیر میرد به تو هرگاه قرینم بیند
این چو فرخنده قران‌های سعادت‌اثر است
تیغ بر کف چو کنی قصد سر مشتاقان
بر سر محتشم آ کز همه مشتاق‌تر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویِ میدانِ محبت سَرِ اهل نظر است
گرد این عرصه مگردید که سر در خطر است
هوش مصنوعی: در میدان عشق، فقط عالمان واقعی و کسانی که بینش درست دارند، حاضرند. مراقب باشید که در این فضا بی‌احتیاطی نکنید، زیرا ممکن است به خطر بیفتید.
سینهٔ تنگ پر از آه و تنگ پردهٔ راز
چون کنم آه که یک پرده و صد پرده‌در است
هوش مصنوعی: دل پر از غم و ناله‌ام است و رازهایی در درونم نهفته. چگونه می‌توانم این احساسات را بیان کنم وقتی که یک راز، هزاران پرده دارد؟
چو هنر، سوزِ تو گه، دود برآرد ز جهان
که بسوزی تو و دود از تو نخیزد هنر است
هوش مصنوعی: زمانی که هنرت باعث آتش‌سوزی شود و دودی از آن برآید، به این معناست که تو می‌توانی برای خودت آتش بیافروزی و اگر از تو دودی برنخیزد، این نشان‌دهنده‌ی هنری واقعی است.
گشت دیر آمدن صبحِ وصالم گوئی
که شب هجر مرا صبح قیامت سحر است
هوش مصنوعی: صبر کردن برای رسیدن صبح وصال، انگار که شب جدایی به اندازه روز قیامت طولانی شده است.
مژده ای دل، که به قصد تو مهی بسته کمر
که کمر بستهٔ او صد مه زرین کمر است
هوش مصنوعی: به قلب خود بشارت بده که برای تو، ماهی خود را به زیبایی آراسته است. زیبایی او همچون صد ماه درخشان و گرانبهاست.
غیر میرد به تو هرگاه قرینم بیند
این چو فرخنده قران‌های سعادت‌اثر است
هوش مصنوعی: هرگاه که تو را در کنار خود ببینم، احساس می‌کنم که زندگی دیگر چیزی جز کامروایی و خوشبختی نیست، زیرا حضور تو نشانی از سعادت و خوشحالی است.
تیغ بر کف چو کنی قصد سر مشتاقان
بر سر محتشم آ کز همه مشتاق‌تر است
هوش مصنوعی: اگر با تیغ در دست عزمی برای حمله داری، باید بدانی که بر سر کسی می‌زنی که به شدت مشتاق‌تر از همه است و در عین حال خود صاحب احترام و عظمت است.

حاشیه ها

1391/04/14 09:07
شاعر

تیغ بر کف چو کنی قصد سرمشتاقان
بر سر محتشم آ کز همه مشتاق‌تر است