گنجور

شمارهٔ ۵۹۵

به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی
صدای شهپر شاهین برآمد ناگه از جائی
عقابی در رسید از اوج استیلا و پیش وی
به جز تسلیم نتوانست صید ناتوانائی
شکارانداز صیادی برآمد تیغ کین بر کف
فکند آشوب در وحشی شکاری بند برپائی
به برج خویش ساکن بود ثابت کوکبی ناگه
چو سیمایش به بحر اضطراب افکند سیمائی
تنی کز جا نجنبیدی ز آشوب قیامت هم
قیام‌انگیز وی گردید فرقد و بالائی
ز گرد ره به تاراج دل افتادند چشمانش
چنان کافتند غارت پیشگان درخوان یغمائی
زبانی داده‌اند از عشوه آن چشم سخنگو را
که در گوش خرد صد حرف می‌گوید به ایمائی
زمین فرسایی از سجده‌های شکر واجب شد
که سر در کلبهٔ من زد کله بر آسمان سائی
پی عذر قدومت محتشم تا دم آخر
بر آن در جبهه‌سائی آستان از سجده فرسائی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی
صدای شهپر شاهین برآمد ناگه از جائی
هوش مصنوعی: در یک مکان آرام و امن، پرنده‌ای زندگی می‌کرد. ناگهان صدای بال زدن یک شاهین از جایی به گوش رسید.
عقابی در رسید از اوج استیلا و پیش وی
به جز تسلیم نتوانست صید ناتوانائی
هوش مصنوعی: عقابی به اوج قدرت و تسلط خود رسید و در مقابل او هیچ‌کس نمی‌توانست جز تسلیم شدن کاری کند.
شکارانداز صیادی برآمد تیغ کین بر کف
فکند آشوب در وحشی شکاری بند برپائی
هوش مصنوعی: تبهکارانی با تکیه بر کینه‌توزی، سلاح‌های خود را به دست گرفته و از این بابت دلآشوبی در میان شکارهای وحشی ایجاد کردند.
به برج خویش ساکن بود ثابت کوکبی ناگه
چو سیمایش به بحر اضطراب افکند سیمائی
هوش مصنوعی: در آسمان خود، ستاره‌ای ثابت و ساکن بود، اما ناگهان با نگاه کردن به چهره‌اش، اضطراب و تلاطم را به دریا می‌اندازد.
تنی کز جا نجنبیدی ز آشوب قیامت هم
قیام‌انگیز وی گردید فرقد و بالائی
هوش مصنوعی: بدنی که از جا تکان نخورد، حتی در بلایای قیامت هم می‌تواند موجب قیام و حرکت شود و به ستاره‌هایی چون فرقد و بالایی تصوری فراتر ببخشد.
ز گرد ره به تاراج دل افتادند چشمانش
چنان کافتند غارت پیشگان درخوان یغمائی
هوش مصنوعی: چشمان او مانند دزدانی هستند که دل را به تاراج می‌برند و در میهمانی یغماگران، بیمه‌ای بر دل‌ها می‌گذارند.
زبانی داده‌اند از عشوه آن چشم سخنگو را
که در گوش خرد صد حرف می‌گوید به ایمائی
هوش مصنوعی: چشمان زیبای او به زبان خود از عشق و ناز حرف می‌زنند و در گوش دل‌های خردمند، با یک اشاره صدها نکته و معنی را منتقل می‌کنند.
زمین فرسایی از سجده‌های شکر واجب شد
که سر در کلبهٔ من زد کله بر آسمان سائی
هوش مصنوعی: زمین به خاطر سجده‌های شکر که به من واجب شده است، به کلبهٔ من آمد و سرش را به آسمان بلند کرد.
پی عذر قدومت محتشم تا دم آخر
بر آن در جبهه‌سائی آستان از سجده فرسائی
هوش مصنوعی: به خاطر احترام به حضور تو، تا آخرین لحظه در آستانت به سجده می‌افتم و هیچ کم‌کاری نمی‌کنم.