گنجور

شمارهٔ ۵۲۰

ای گردن بلند قدان در کمند تو
رعنائی آفریده قد بلند تو
بر صرصری سوار وز دل می‌برد قرار
طرز گران خرامی رعنا سمند تو
خوش نرخ خندهٔ تو به بازار آرزو
افکنده در مزاد لب نوشخند تو
من چون کنم که طور بد ناپسند من
گردد پسند خاطر مشکل پسند تو
چندم فتاده بینی و گوئی که کیست این
بیمار تو شکسته تو دردمند تو
دردت مباد و باد بر آتش سپندوار
چشم حسود از پی دفع گزند تو
قتلش رواست گر همه صید حرم بود
آن صید کاضطراب کند در کمند تو
باید که به نواخت ز صید گریزپای
آن صید به که دست دهد خود به بند تو
پای گریز محتشم از دور بسته است
عشق دراز سلسلهٔ صید پند تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گردن بلند قدان در کمند تو
رعنائی آفریده قد بلند تو
هوش مصنوعی: ای افرادی که قدتان بلند است، زیبایی دل‌انگیزی به خاطر قد طولانی شما ایجاد شده است.
بر صرصری سوار وز دل می‌برد قرار
طرز گران خرامی رعنا سمند تو
هوش مصنوعی: سوار بر باد روانی، دل را از من می‌ربایی و با شیوه زیبا و سنگین خود، همچون اسب خوش‌قامتت در حرکت هستی.
خوش نرخ خندهٔ تو به بازار آرزو
افکنده در مزاد لب نوشخند تو
هوش مصنوعی: لبخند زیبا و دلنشین تو، باعث شده است که آرزوها در بازار محبت و عشق به نمایش گذاشته شوند.
من چون کنم که طور بد ناپسند من
گردد پسند خاطر مشکل پسند تو
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم به لطف و خوشنودی تو برگردم، در حالی که چیزی که برای من ناخوشایند است، مورد پسند و رضایت توست؟
چندم فتاده بینی و گوئی که کیست این
بیمار تو شکسته تو دردمند تو
هوش مصنوعی: چندین بار بیمار و زخم‌خورده‌ای را می‌بینی و باز می‌پرسی که این فرد کیست، در حالی که خودت هم زخم‌دیده و دردکشیده‌ای.
دردت مباد و باد بر آتش سپندوار
چشم حسود از پی دفع گزند تو
هوش مصنوعی: آرزومندم که تو هیچ دردی نداشته باشی و همچنان در برابر حسادت دیگران مثل آتش مقاوم و ایستاده باشی.
قتلش رواست گر همه صید حرم بود
آن صید کاضطراب کند در کمند تو
هوش مصنوعی: اگر تمام شکارهای حرم هم در خطر باشند، اما آن صیدی که باعث اضطراب و بلوا در دام تو می‌شود، قتلش جایز است.
باید که به نواخت ز صید گریزپای
آن صید به که دست دهد خود به بند تو
هوش مصنوعی: باید که با لحن دلنشین، از شکار فراری دوری کنی؛ زیرا آن شکار بهتر است که خود را تسلیم تو کند تا اینکه تو به زور او را به دام بیندازی.
پای گریز محتشم از دور بسته است
عشق دراز سلسلهٔ صید پند تو
هوش مصنوعی: عشق همچون یک زنجیر طولانی، پای فرار محتشم را محکم کرده است و او نمی‌تواند از این دوری رهایی یابد.