گنجور

شمارهٔ ۵۲

یگانه‌ای در دل می‌زند به دست ارادت
که جای موکب حسنش ز طرف ماست زیادت
اگر کشاکش زور قضا بود ز دو جانب
میانهٔ من و او نگسلد کمند ارادت
در این ولایت پر شور و فند خانهٔ کنعان
چه‌ها که مادر ایام کرد در دو ولایت
شکسته رنگی رنج خمار هجر زحد شد
ز گوشه‌ای بدرآ سرخوش ای سهیل سعادت
فتاده حوصلهٔ مرغ روح تنگ خدا را
بده به خسته پیکان خود نوید عیادت
به معبدیست رخ محتشم که می‌کند آنجا
نیاز یک شبه کار هزار ساله عبادت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یگانه‌ای در دل می‌زند به دست ارادت
که جای موکب حسنش ز طرف ماست زیادت
هوش مصنوعی: در دل من، عشق و محبت به یکتای حقیقی می‌تپد و نشان از ارادت من به اوست، زیرا جایگاه زیبایی و خوبی‌اش در نزد من بسیار بیشتر از آن چیزی است که می‌توان بیان کرد.
اگر کشاکش زور قضا بود ز دو جانب
میانهٔ من و او نگسلد کمند ارادت
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت مقدر باشد، هیچ چیز نمی‌تواند پیوند محبت و ارادت من و او را قطع کند.
در این ولایت پر شور و فند خانهٔ کنعان
چه‌ها که مادر ایام کرد در دو ولایت
هوش مصنوعی: در این دیار پر هیاهو و شوق، چه کارهایی که مادر روزگار در دو کشور نکرده است.
شکسته رنگی رنج خمار هجر زحد شد
ز گوشه‌ای بدرآ سرخوش ای سهیل سعادت
هوش مصنوعی: رنج و غمی که از دوری و جدایی ایجاد شده، دیگر به حد کافی تحمل نشده و رنگش شکسته است. ای سهیل، ستاره خوشبختی، از گوشه‌ای جلوه‌گر شو و ما را شاد کن.
فتاده حوصلهٔ مرغ روح تنگ خدا را
بده به خسته پیکان خود نوید عیادت
هوش مصنوعی: روح مجروح و خسته‌ای که تحملش تمام شده، پیام و نوید آرامش و عیادت را به خدا می‌طلبد. مانند پرنده‌ای که در قفس حوصله‌اش سر رفته و در جستجوی راحتی و آزادی است.
به معبدیست رخ محتشم که می‌کند آنجا
نیاز یک شبه کار هزار ساله عبادت
هوش مصنوعی: معبدی وجود دارد که چهره‌ای زیبا و باوقار دارد و در آنجا اگر کسی به نیاز دلش توجه کند، می‌تواند در یک شب به اندازه‌ی هزار سال عبادت و تلاش، به هدفش برسد.