شمارهٔ ۵۰۷
مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او
فغان اگر سر موئی شود کم از سر او
نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا
همای حس فکنده است سایه بر سر او
برابری به مه او روی نکرد مهی
که رو نساخت چو آیینه در برابر او
اگر نقاب گشاید گل سمنبر من
به گلستان چه نماید گل و سمن بر او
مرا ز دولت صد سالهٔ وصال آن به
که غیر یک نفس آواره باشد از در او
چو قتل بیگنهان خواهی ای فلک ز نهار
بریز خلق من اول ولی به خنجر او
چو محتشم شرف این بس که خلق دانندم
کمین بندهای از بندگان کمتر او
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او
فغان اگر سر موئی شود کم از سر او
هوش مصنوعی: جان من به رشتهای از زیبایی و معنای او وابسته است. اگر حتی یکی از موهای او کم شود، برای من نالهای در دل دارد.
نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا
همای حس فکنده است سایه بر سر او
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که چیزی که به نظر میرسد زیبا و جذاب است، در واقع اغواکننده نیست، بلکه یک تاثیر و تسلط عمیقتری بر زندگی و احساسات من دارد. این حس مانند سایهای است که بر سر شخص نشسته و بر او تأثیر میگذارد.
برابری به مه او روی نکرد مهی
که رو نساخت چو آیینه در برابر او
هوش مصنوعی: محبوبی که چهرهاش مانند ماه است، هیچ چیز نمیتواند به زیبایی او نزدیک شود، چرا که او به قدری جذاب و خیرهکننده است که هیچ آیینهای نمیتواند زیباییاش را به درستی منعکس کند.
اگر نقاب گشاید گل سمنبر من
به گلستان چه نماید گل و سمن بر او
هوش مصنوعی: اگر زیورهای زیبای من نمایان شود، در باغ چه شکلی خواهد داشت گل و سمن؟
مرا ز دولت صد سالهٔ وصال آن به
که غیر یک نفس آواره باشد از در او
هوش مصنوعی: بهتر است که من فقط یک لحظه کنار تو باشم و با تو ارتباط برقرار کنم، تا اینکه سالها در خوشی باشم اما دور از تو و بیخبر از حالت.
چو قتل بیگنهان خواهی ای فلک ز نهار
بریز خلق من اول ولی به خنجر او
هوش مصنوعی: ای فلک، وقتی که میخواهی بیگناهان را بکشانی، از صبح مردم من را نجات بده، ولی با چاقوی او.
چو محتشم شرف این بس که خلق دانندم
کمین بندهای از بندگان کمتر او
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی به مقام و عالیمقامی دست یافته است، اما این مقام و شرف او به حدی نیست که مردم او را بشناسند یا دربارهاش نظر دهند. او در واقع خود را بندهای از بندگان خدا میداند که در مقایسه با دیگران، شاید ارزشی کمتر از آنها داشته باشد.
حاشیه ها
1399/02/28 14:04
امید رضا
سلام سایت بسیار خوبی دارید اما غلط املایی ها بیش از حد تصور است. حال شعر خواندن را میگیرد . /بریز خون من اول ولی به خنجر او../
1399/02/28 14:04
امید رضا
لطفا غلط های بسیا ریاد املایی سایت را که تنها باکمی توجه قابل پیشگیری هستند را تصحیح کنید. /بریز خون من اول ولی به خنجر او./

محتشم کاشانی